چکیده:
هدف اصلی این مقاله بررسی ارتباط بین شاخص اقتصاد دانشبنیان و رشد تولید ناخالص داخلی در اقتصاد ایران حدود 20 سال گذشته است. در این راستا، ارتباط بین شاخص اقتصاد دانشبنیان براساس چارچوب روش شناسی ارزیابی دانش بانک جهانی با رشد تولید ناخالص داخلی سالهای 1996 تا 2017 در اقتصاد ایران بررسی شده است. برای آزمون رابطه کوتاهمدت و بلندمدت این متغیرها از آزمون همگرایی یوهانسون و آزمون انگل گرنجر استفاده شد. نتایج ارتباط بلندمدت از شاخص اقتصاد دانشبنیان به رشد تولید ناخالص داخلی را در طول سالهای بررسیشده برای اقتصاد ایران تایید کرد. باتوجهبه نیاز اقتصاد ایران به توجه به رشد اقتصادی حاصل از بخش غیرنفتی، بهنظر میرسد توجه به متغیرهای سازنده شاخصهای فرعی اقتصاد دانشبنیان و تولید محصولات دانشبنیان برای اقتصاد ایران ضروری بهنظر میرسد. در این راستا سیاستگذاری متمرکز دولتی بر تقویت شاخص اقتصاد دانشبنیان باید موردتوجه قرار گیرد.
The increasing importance of knowledge in economies has led to the knowledge-based economy. In fact, in this type of economy, the accumulation of science and knowledge from research and development has led to an increase in the rate of return on research and development projects and plays a significant role in creating wealth for a country. Accordingly, the main purpose of this paper is to evaluate the relationship between knowledge Economy Index (KEI) and Gross Domestic production (GDP) for Iran’s Economy over the past 20 years. Therefore, the relation between knowledge Economy Index and GDP growth in 1996 to 2017 in Iran’s economy through The Johansen test has been investigated. Results confirm a long-run relation between KEI and GDP growth during the studied period. Considering the significant contribution of knowledge-based economy to GDP growth, it seems it is necessary to pay attention to constructive variables of the s knowledge Economy and the production of knowledge-based products for Iran’s economy. Regarding this result, policymaking for promoting knowledge-based economy should be concerned.
خلاصه ماشینی:
با این مقدمه ، هدف اصلی این مقاله بررسی ارتباط بین شاخص اقتصاد دانش بنیان ١ و رشد تولید ناخالص داخلی ایران به نمایندگی از رشد اقتصادی است ، درواقع در این مطالعه با دیدی نو رابطه همگرایی کوتاه مدت و بلندمدت بین رشد اقتصـادی و شـاخص اقتصـاد دانـش بنیـان بررسی شده است تا اثر آنها بر هم سنجش شود.
کشورها در فراینـد رشـد مبتنـی بـر سـرمایه نیـاز بـه اختـراع و یـا سرمایه گذاری بر ایده های جدید ندارند و باید تنها فناوری هایی که پیش تر به وسیله کشـورهای توسعه یافته به وجود آمده است ، انتقال داده شده و به کار گرفته شوند، برای نمونـه کشـورهایی مانند چین از پذیرش ایدههای ساده یا فناوری های وارداتی از کشورهای توسعه یافتـه اسـتفاده 138 کردند و با بهرهگیری از فناوری های نو توانستند بهرهوری عوامل تولید را به طور وسیعی بهبود ببخشند.
باتوجه به نظریه های طرح شده در حیطه ارتباط دانش ، رشد اقتصادی و با تأکید بـر اسـتدلال مطرح شده در الگوی رشد سولو درباره نقش اقتصاد دانـش بنیـان بـر رشـد اقتصـادی ، بـه نظـر میرسد این ارتباط براساس آمارهای واقعی موجود برای کشورها باید بررسی شـده تـا میـزان تأیید آن نیز از دیدگاه تجربی ارزیابی شود.
در این مطالعه رابطـه مثبـت بـین اقتصاد دانش بنیان و سطح اقتصادی کشورها و همچنین رابطه مثبت بین اقتصـاد دانـش بنیـان و 143 رشد اقتصادی آزمون شده است .
نتایج بسیاری از پژوهش های بررسی شده نشان دهنده تأیید تأثیر شاخص اقتصاد دانش بنیان یا برخی از مؤلفه ها بر رشد و توسعه اقتصادی در ایران و کشورهای دیگر است کـه بـا روش مختلف اقتصادسنجی، شبکه های عصبی و غیره بررسی شده اسـت .