چکیده:
یکی از واقعیتهای قرن حاضر، وجود رژیمها و سازمانهای مختلف جهت همکاری کشورها در حوزههای موضوعی متفاوت است. این امر بهویژه بعد از جنگ سرد رشدی چشمگیر داشته است، بهصورتی که تعداد رژیمهای شکلگرفته بسیار متعدد و فراوان بوده و جهان را بهصورت شبکهای از تاروپودهای ارتباطی به هم متصل کرده است. چین از جمله کشورهای نوظهور است و بهواسطۀ پتانسیل خود در طول دو تا سه دهۀ اخیر، جایگاه دوم اقتصادی جهان را از آن خود کرده است. پرسش اصلی مقالۀ حاضر این است که چرا چین دست به رژیمسازی در شرق آسیا زده است؟ مقالۀ حاضر با بهرهگیری از روش تبیینی، سودمحوری و کسب منافع بیشتر را انگیزۀ اصلی چین در ایجاد رژیمهای منطقهای میداند و بر این استدلال استوار است که چین با قدرتیابی اقتصادی، در پی ایجاد رژیمهایی جهت تثبیت جایگاه خود است. در همین زمینه چین، آسهآن بهعلاوۀ سه، منطقۀ آزاد تجاری چین- آسهآن، بانک سرمایهگذاری زیرساختی آسیایی و ابتکار کمربند و راه را ایجاد کرده یا از تشکیل آنها حمایت میکند. رویکرد موردنظر در پژوهش حاضر رژیمهای سودمحور بینالمللی و روش گردآوری مطالب نیز کتابخانهای و اسنادی است.
One of the realities of this century is different regimes and organizations for cooperation between countries in thematic areas. This has grown dramatically, especially after the Cold War. It connects the world as a network of communication tweaks. China is the emerging power and through its potential, has been able to become the world's first economy in two decades. The main question of this article is that Why China has created regimes in East Asia? The present study relies on this argument that due to economic power, China is seeking to establish regimes for Strength its position and profitability is China's main motivation for creating regional regimes. For this purpose China has been formed or has supported ASEAN plus three, Free Trade Zone China-ASEAN, Infrastructure Investment Bank and Marine Silk Road.
خلاصه ماشینی:
اين امر در وهلۀ نخست از اثرگذاري بر تجارت و سرمايه گذاري در منطقه و دوم ، از طريق رقابت فزاينده جهت نفوذ اقتصادي و ديپلماتيک حاصل مي شود؛ محرک برجسته اي که ديگر اقتصادهاي شمال شرق آسيا را به سمت پيشنهاد مناطق آزاد تجاري به ديگر اقتصادهاي منطقه سوق داده است (٢٠٠٨:٤٨ ,Ravenhill).
(Holden, 2011: 79) اقدامات چين به عنوان بازيگر اصلي شرق آسيا براي ايجاد و ارتقاي بلوک يا رژيمي با هدف افزايش منافع اقتصادي و به تبع آن توسعه و حفظ جايگاه برتر خود، کشورهاي آسه آن را نيز به اين نتيجه رسانده که چين به عنوان شريک تجاري (با دارا بودن ١/٤ ميليارد نفر جمعيت و توليد ناخالص داخلي بيش از ١٢ تريليون دلار در سال ٢٠١٧)، ظرفيت بالايي جهت تعميق و توسعۀ همکاري دارد و همين امر، به گسترش همکاري هاي طرفين سرعت بيشتري بخشيده است .
“ASEAN+3: Is an Economic Community in Their Future?” In: International Economic Integration and Asia, Michael G Plummer; Erik Jones, Singapore: World Scientific Publishing.
“China’s Peaceful Rise and Multilateral Institutions: In Search of a Harmonious World” In: Harmonious World and China's New Foreign Policy, Guo, Sujian; Blanchard, Jean-Marc F, Lanham: Lexington Books, A division of Rowman & Littlefield Publishers.
“China Meets Europe by the Baltic Sea” In: New Silk Road: China Meets Europe in The Baltic Sea Region: A Business Perspective, Jean-Paul Larçon, Singapore: World Scientific Publishing.
“China’s Economic Statecraft in Sino-Southeast Asian Relations and the Security-Economic Nexus” In: China's Economic Statecraft: Co-optation, Cooperation, and Coercion, Mingjiang Li, Singapore: World Scientific Publishing.