چکیده:
مایستر اکهارت، عارف دومینیکن مسیحی، مدعی است کاربست آموزههای عرفانی و زندگی در سرمدیت، سبب بروز تغییراتی پایدار بهلحاظ روحی و جسمی در سالک میشود. این تغییرات میتوانند برای دستیابی به هدفِ زندگیِ به دور از رنج، یاریکننده باشند. از سوی دیگر، اکهارت تولی نیز بهعنوان یک معلم معنوی معاصر، ظهور زندگی سرمدی را راه حلی برای پایان رنج اسارت ذهن و گرفتاری در چرخۀ زمان میداند. او بر آن است که با این شیوه میتوان جهانی تازه را خلق کرد. با فرض وجود شباهتهایی، در این مقاله سعی شده است مبحث حال و زندگی سرمدی را در این دو دیدگاه مقایسه شود. این دو نظرگاه در طرح شیوههای اتحاد عرفانی با امر فراطبیعی و زندگی در حال سرمدی با یکدیگر اشتراکات زیادی دارند. عمده تفاوتهای مبنایی این دو در نظرگاه عرفانی اکهارت و معنویت پیشنهادی تولی است و مواردی همچون مباحث هستیشناختی، بحث از خلقت جهان، تغییر در وضعیت آگاهی، تجربهپذیری و سعادت درونی و بیرونی را در بر میگیرد.
خلاصه ماشینی:
عمده تفاوت های مبنایی این دو در نظرگاه عرفانی اکهارت و معنویت پیشنهادی تولی است و مواردی همچون مباحث هستیشناختی، بحث از خلقت جهان ، تغییر در وضعیت آگاهی، تجربه پذیری و سعادت درونی و بیرونی را در بر میگیرد.
عارف با زیستن در هر دو نظام طبیعی و سرمدی و گـذر از یکـی به دیگری، از اسارت زمان و رنج حاصل از آن رهایی مییابد؛ گرچـه ایـن رهـایی در خصوص انسان های دیگر نیز ممکن است و همان گونه که استیس خاطرنشـان سـاخته است ، امکان پذیری آن به میزان آگاهی از حال سـرمدی (Eternal Now) بسـتگی دارد (ترنس استیس ، ١٣٩٦: ١٢١ـ١٢٥).
. از آنجا که خداوند در این حال سرمدی بدون حرکت و ساکن است ، روحـی کـه زمـان ، مکـان و عدد را در نظر میگیرد در موقعیت بدی و بسـیار بـه دور از خـدا اسـت ...
با توجه به اهمیت مبحث زندگی عاری از رنج زمان ، در ایـن مقالـه سـعی بـر ایـن است که به مقایسۀ نظریات اکهارت و تولی در موضوع حال سرمدی بـه عنـوان عامـل رهاییبخش و فصل مشترک آن ها پرداخته شود.
این در حالی است که در بیان تولی هرچند تعالیم عملی وجود دارد و حتی ممکن است پیش فرض هایی از عرفان در خود داشته باشند، او تنها بـه آثار و پیامدهای تجربه پذیر آن در جهان تازه و برای عموم توجه دارد.
اگر بخواهیم از تفاوت های دو دیدگاه در این زمینه سخن بگـوییم ، بایـد بـه ایـن موضوع اشاره کنیم که آگاهی و حضوری که تولی به آن اشاره میکند، مشابه مفهـوم تولد عیسی در نظریات اکهارت است اما او به جای عیسی از کلمـۀ حضـور اسـتفاده میکند.