چکیده:
یکی از محورهای نقشه راه اصلاح نظام اداری ایران و سیاستهای کلان اداری، موضوع توسعه دولت الکترونیک و هوشمندسازی اداری در راستای تسهیل خدمترسانی به مردم است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جامع برای معرفی سازمان هوشمند است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و بهروش دادهبنیـاد انجـام شد. نخست با انتخاب 17 نفر از اعضای هیأت علمی و کارشناسان حوزه سازمان و مدیریت بهروش نمونهگیری نظری، مصاحبههای عمیق و نیمهساختار یافتهای انجام شد و دادههای حاصل از آنها در سـه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند و 230 کد اولیه استخراج و 72 مفهوم و 17 مقوله احصا گردید. بهمنظور اعتبارسنجی مدل، از روش دلفی استفاده شد و بهروش نمونهگیری گلوله برفی و باتوجهبه سوابق تحصیلی، پژوهشی یا اجرایی در حوزه سازمان و مدیریت 31 نفر بهعنوان اعضای پانل خبرگان انتخاب شدند و پرسشنامه تنظیم شده براساس مؤلفههای مدل در اختیار ایشان قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از روش دلفی، میزان شاخص اجماع در دورههای سهگانه افزایش پیدا کرد، بهاینترتیب که مقدار ضریب هماهنگی کندال در دور سوم بالاتر از 7/0 بود که نشان از اجماع قوی در بین خبرگان در خصوص مؤلفههای مدل داشت. بهاینترتیب مدل سازمان هوشمند با دو عامل علّی درون و برونسازمانی، عوامل زمینهایِ فناوری اطلاعات، مدیریت هوشمند، مدیریت دانش، سرمایه انسانی، تجهیزات و زیرساختها، ساختار سازمانی و سازمان یادگیرنده، عوامل مداخلهگرِ فرهنگ توسعهگرا، اعتماد، تعهد و عدالت سازمانی، راهبردهای حاکمیت فناوری اطلاعات و مدیریت دانش و پیامدهای درونسازمانی و برونسازمانی شکل گرفت.
One of the pillars of Iran administrative system reform roadmap and macro-administrative policies is development of e-government and administrative intelligence to facilitate service delivery to the public. So, this paper aims to provide a comprehensive model for introducing Smart Organization. It is conducted by qualitative approach framework using grounded theory method. To this end, 17 faculty members and experts in field of organization and management were selected using theoretical sampling method and in-depth and semi-structured interviews were conducted. Data were analysed in three stages of open, axial and selective coding. Thus 230 initial codes, 72 concepts and 17 categories were extracted. Then, the Delphi method was used to validate the model and 31 people were selected by snowball sampling based on their academic, research or executive in organization and management. A questionnaire based on model components was provided to them. The consensus index increased in the three rounds, so that the Kendall coefficient in the third round was higher than 0.7, indicating a strong consensus among the experts on the model components. Data analysis showed that inside and outside of the organization factors are causal factors; information technology, intelligent management, knowledge management, human capital, equipment and infrastructure, organizational structure and learning organization are contextual factors; developmental culture, trust, commitment, and organizational justice are interfering factors; Information technology governance and knowledge management are strategies for smart organization that have inside and outside of the organizational consequences.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر مبانی نظری مذکور، پژوهش هایی نیز در حوزه هوشمندی دولت و سازمان انجام شده است ، برای مثال، تقوا و همکاران (١٣٩٦) مدلی برای دولت هوشمند ارائه داده و ابعاد مدیریت و رهبری هوشمند، زیرساخت و فناوری هوشمند، تعامل هوشمند، خدمات هوشمند، محیط هوشمند و امنیت هوشمند را جهت دولت هوشمند معرفی کرده اند [٢١]؛ مردانی و منصوری (١٣٩٥) با مطالعه وزارت کشور هشت عامل فناوری اطلاعات و ارتباطات ، منابع انسانی ، حقوقی ، اقتصادی ، سیاسی، امنیتی و نظامی ، فرهنگی - اجتماعی ، عمرانی و زیست محیطی را به عنوان شاخص های کلیدی هوشمندسازی معرفی کرده اند [٢٢]؛ نجاری و همکاران (١٣٩٤) چارچوب عوامل سازمان هوشمند در شرکت های تولیدی را شامل هوش عاطفی ، محیطی ، رقابتی ، ساختاری ، تکنولوژیک و انسانی / سازمانی به علاوه تفکر سیستمی ، باز بودن سازمان ، کار گروهی ، آزاداندیشی سازمانی و بصیرت سازمانی معرفی شده است [٢٣]؛ رضائیان و همکاران (١٣٩٠) پژوهشی را با هدف بررسی عوامل هوش سازمانی و رتبه بندی آنها در سازمان های دانش محور انجام داده و هفت عامل چشم انداز استراتژیک ، سرنوشت مشترک ، میل به تغییر، اتحاد و توافق ، روحیه ، کاربرد دانش و فشار عملکردی را مشخص کرده اند [٢٤]؛ پورعزت و طاهری عطار (١٣٨٥) به بررسی و سنجش اعتبار مدل دولت هوشمند و فراهم سازی امکان اصلاح یا تکمیل آن پرداخته اند.