چکیده:
هدف: گفتمان «اسلام سیاسی فقاهتی» که برآمده از مفاهیم و هنجارهای برساخته انقلاب اسلامی است، از همان ابتدا نسبت به سایر اندیشهها، جریانهای فکری و نهادها با حساسیت نگریسته است. این مسأله از یکسو به دلیل ماهیت فرهنگی- اجتماعی انقلاب اسلامی و از سوی دیگر جایگاه خطیر سینما بر حوزههای فرهنگی و افکار عمومی دارای اهمیت مضاعفی است. مقاله حاضر درصدد است بر اساس دستهبندی تاریخی رایج ابرگفتمان اسلام سیاسی فقاهتی مشتمل بر پنج خرده گفتمان «مصلحتگرایی اسلامی، سازندگی، مردمسالاری، عدالتمحوری و خرده گفتمان اعتدال» به تبیین و بررسی نمودهای سینمای سیاسی در هر یک از این دورهها بپردازد.
روش شناسی پژوهش: پژوهش با بهره گیری اسناد مکتوب و آثارسینمایی و از طریق روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی، به این پرسش پاسخ میدهد که گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی چه جایگاهی بر روند سینمای سیاسی ایران داشته است؟
یافته ها: به نظر میرسد سیاستهای کلان فرهنگی کشور در حوزه سینمایی طی چهار دهه گذشته با وجود فراز و فرودهای نسبی تحت تأثیر ابرگفتمان اسلام سیاسی فقاهتی شکل گرفته است. بهگونهای که اغلب تصمیمگیرندگان و مسئولین حوزه سینمایی در هر مقطع زمانی متناسب با خردهگفتمانهای برآمده از این ابرگفتمان با اقداماتی نظیر تشکلسازی (مانند حوزه هنری انقلاب اسلامی)، نهادسازی (مانند سازمان سینمایی) و یا حمایت از تولید فیلمهای با مفاهیم برساخته انقلاب اسلامی (مانند فیلمهای دفاع مقدس) از خطوط کلی یکسانی تبعیت نمودهاند.
نتیجهگیری: اسلام سیاسی فقاهتی در چارچوب ترویج «فرهنگ انقلابی» و مقابله با «تهاجم فرهنگی» تلاش نموده شاخصها و مفاهیم سازنده این گفتمان همچون ظلمستیزی، نفی بیعدالتی و کمک به همنوعان را از طریق سینما تولید و بازتولید نماید.
The present paper seeks to answer the question by the descriptive-analytical method and based on the common historical classification of the superscriptive political Islam, which consists of five subcategories of Islamic pragmatism, constructivism, democracy, justice, and moderate subjectivity, to answer the question of what the political cinema shows in each Is it possible to measure these periods? And what is the impact of Islamic political Islam on the process of political cinema in Iran? The present paper seeks to answer the question by the descriptive-analytical method and based on the common historical classification of the superscriptive political Islam, which consists of five subcategories of Islamic pragmatism, constructivism, democracy, justice, and moderate subjectivity, to answer the question of what the political cinema shows in each Is it possible to measure these periods? And what is the impact of Islamic political Islam on the process of political cinema in Iran? It seems that the official cultural policies of the country in the field of cinema during the past four decades, despite the relative ups and downs, have been shaped by the superstition of political Islam. In such a way that most decision-makers and cinema officials at any time adapted to the scores derived from this superfiction by actions such as artistic (such as the artistic revolution of the Islamic Revolution), institution-building (such as the cinematic organization), or the sponsorship of the production of films with the concepts of the Islamic Revolution (such as Sacred Defense films) follow the same general lines.
خلاصه ماشینی:
اين مسأله با قدرت گرفتن انديشه هاي انقلاب اسلامي در سطوح مختلف جامعه و به منزله هژمونيک رسيدن گفتمان «اسلام سياسي فقاهتي» ابعاد عميق تري يافت که براي نمونه ميتوان به پرورش نيروهاي انقلابي در حوزه سينما اشاره نمود که توليدکننده و بازتوليدکنندگان مفاهيم اين گفتمان به ويژه در عرصه هنري محسوب ميشوند.
ثانيا تلاش شده تا با نگاهي نو سينماي سياسي ايران در دوره هاي مختلف پس از پيروزي انقلاب اسلامي را در درون گفتمان هاي موجود در عرصه سياسي- اجتماعي قرار داده و تأثيرات گفتماني بر سينما را در هر مقطع تاريخي بررسي نموده و با ايجاد پيوند مفهومي جديد ميان سينما و مباحث گفتماني در حوزه سياست به غناي ادبيات سياسي در اين عرصه اقدام شود.
همچنين «سيد مرتضي آويني» به عنوان يکي از مهم ترين نظريه پردازان و برنامه سازان تلويزيوني پس از انقلاب اسلامي که بعدها در مقام يکي از ايدئولوگ هاي هنري گفتمان اسلام سياسي فقاهتي شناخته شد، تا سال ١٣٧٢ به فعاليت جدي در اين عرصه پرداخت و در جايگاه عضو مؤثر حوزه هنري و سردبير ماهنامه سوره اين سازمان ، به تأليف مقالاتي تئوريک درباره ماهيت سينما و نقد سينماي ايران و جهان ، حقيقت هنر و عرفان ، هنر ديني و سنتي، هنر انقلاب ، مباني سياسي- اعتقادي نظام اسلامي و ولايت فقيه ، شاخصه هاي سينماي دفاع مقدس و موضوعات ديگر توجه داشت .
(2015), “Analysis of the narrative of how the family is represented in the cinema after the Islamic Revolution of Iran”, Iranian Journal of Sociology, Article 5, Volume 16, Number.