چکیده:
یکی از موثرترین راه های پرورش، هدایت و جذب مخاطبان، بیان موضوعات در قالب داستان است. قصص قرآن که همگی در خدمت اغراض دینی هستند از لحاظ فنون و عناصر ادبی نیز در عالی ترین سطح قرار دارند. گفتگو به عنوان یکی از مهم ترین عناصر داستان های قرآن در خدمت پیرنگ، اغراض، شخصیت ها و... است. یکی از انواع گفتگو، تک گویی(صحبت یک نفره) است که به حدیث نفس، تک گویی نمایشی و تک گویی درونی تقسیم می شود. در این مقاله سعی شده تا به تک گ ویی درونی به عنوان یکی از وجوه بازنمایی گفتمان در داستان های قرآن کریم پرداخته و ضمن توضیح چگونگی بکارگیری این روش، نحوه ی شکل گیری انواع آن نیز تحلیل شود. همچنین غرض خداوند از به کارگیری این روش نشان داده و ابعاد هنری و تربیتی کاربست این تکنیک آشکار شود. نتیجه تحلیل نمونه های تک گویی های درونی در داستان های قرآن نشان میدهد مفاهیم بلندی از فضایل و رذائل در قالب جملاتی اندک گنجانده شده و این شیوه بیانی به زیباترین شکل ممکن، به تشریح الگوهایی زیستی بشری در قالب شخصیت های حقیقی می پردازد.
One of the effective ways for training, leading and attracting the contacts, is declaring the subject in the form of story. Stories of the holy Quran which, all of them are at the service of the religious goals, are technically and literally at a high level and degree. Conversation as one of the most important elements of the holy Quran, is at the service of the goals, characters and etc. One kind of conversation is monologue which divides into, Hadith of the self, Dramatic monologue and Inner monologue. In this article, have attempted to reveal the goal of God from applying these methods by addressing the inner monologue and reveal the artistic and educational aspects of this application of this technique. Conclusion of analyzing the inner monologue instances in the stories of the holy Quran shows that, great concepts of virtues and vices are fit into it in the form of minor sentences and this type of declaration, describing human biological pattern in the form of real characters. Investigation and research about this technique in holy Quran emphasizes that, this holy book is a miracle and unique.
خلاصه ماشینی:
پیشینة تحقیق اسلوب داستانپردازی و عناصر وابسته به آن در آثار مختلفی چون«التصویر الفنی فی القرآن» از سید قطب، «ساختار نمایشی قصههای قرآن» از حسین فرخی، «مبانی هنری قصههای قرآن» از ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، «واکاویی مؤلفههای روایی داستانهای قرآن» از علیاصغر حبیبی و همکاران، «مؤلفههای زمان و مکان روایی در قصص قرآنی» از ابوالفضل حرّی و «تحلیل و بررسی گفتمانهای (دیالوگ) قرآنی» از عطیه اکبری بزمینآبادی مورد بررسی قرار گرفتهاند، اما تاکنون اثری مستقل تحت عنوان بررسی تکگوییهای قرآنی یافته نشده است.
در این داستان راوی دانای کل، از شیوة مختلط تکگویی درونی برای بیان امر مبهم معاد استفاده کرده است.
دقیقاً به همین دلیل این جمله (یعنی جواب یعقوب)، بهصورت تکگویی درونی مستقیم روشن ارائه شده است، چون خداوند خواستة شخصیت بزرگوار حضرت یعقوب را هنگام مواجه شدن با شدیدترین حالات نشان دهد تا الگویی برای بقیه باشد.
در تشریح ابعاد شخصیت و نشان دادن الگوی صبوری در شخصیت حضرت یعقوب در آیات 83 و 84 سورة یوسف، از شیوة مختلط تکگویی استفاده شده است؛ یعنی راوی دانای کل ابتدا داستان را بیان کرده و در تشریح ابعاد شخصیت و ارائة الگوی صبوری در قالب شخصیت حضرت یعقوب از تکگویی درونی غیرمستقیم بهره گرفته است.
بنابراین در داستان حضرت مریم نیز در آیات 16تا 32 سورة مریم، از شیوة مختلط تکگویی درونی (دانای کل بهاضافة تکگویی درونی غیرمستقیم)، جهت تأکید صفت عفت در قالب شخصیت حضرت مریم بهعنوان ارائة الگوی بانوی عفیف قرآنی بهره گرفته است.
این داستان نیز به شیوة تکگویی درونی مختلط (دانای کل بهاضافة تکگویی درونی غیرمستقیم) ارائه شده است.