چکیده:
رؤیاوارهها در مرز میان رؤیا و بیداری اتفاق میافتند که سرانجام منجر به کشف و شهودهای عارفانه میشوند. جریان شکلگیری رؤیاواره در اشعار حافظ پیوندی مستقیم با مبادی دینی و بنمایههای کهنالگویی و اسطورۀ بازگشت دارد. حافظ در رؤیاوارههای خود، با استمداد از ناخودآگاه فردی و جمعی و با بازگشت به «عهد ازل» و «عالم الست»، قدم در عرصۀ آفرینش آدم میگذارد. به منظور حصول به این امر، دنیای زمانمند و مکانمند در نوردیده میشود و شاعر بیرون از قید زمان و مکان به نظارۀ آفرینش مینشیند. حافظ برای بیان تأثیرگذارتر این مؤلّفهها از نماد و رمز و عناصر زیباییشناسی دیگر استفاده کرده است؛ برای نمونه کلمات «دوش» و «سحر» در شعر حافظ، بیان دیگری از روزگار الست و فضایی است که رؤیاواره در آن اتفاق میافتد و در بیشتر مواردی که حافظ کلمۀ دوش و سَحَر را آورده، پیام یا بشارتی به زبان ادبی از جانب معشوق ازلی به همراه میآورد. در این پژوهش تلاش شده است با روشی تحلیلی - استنادی و با مراجعه به کتب تحلیلی دست اوّل در این حوزه به واکاوی، برجستهکردن و بررسی ابعاد و افقهای مختلف موجود در رؤیا و اسطورۀ بازگشت مبادرت نماییم. اگرچه ابعادی از پژوهش انجام شده در آثار دیگر مورد مداقه قرار گرفته؛ امّا بررسی این مقوله با رویکرد اسطورهشناسی و روانشناسی مغفول مانده است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
Psudo-Dreams and dreams occur in awakening and dreams that eventually lead to the mystical discoveries and testimonies. The process of Psudo-Dreams formation in the memorization of poems has a direct connection with religious literature and the principles of mythology and retelling. In his dreams, Hafiz, with the help of his individual and collective consciousness and his return to the "covenant" and "the first world and the last world", takes a step in the field of human creation. In order to achieve this, the world of out of time and space, the poet does not require the place and time, he, instead is the supervisor of creation. Hafez has used other words to describe the more effective expression of these elements in the form of aesthetics symbols and features. In this research, an attempt has been made to conduct an analytical, citation, and referring to the analytical first hand books in this field, in order to investigate, highlight, the dimensions of different agreements that exist in the field or return. Although aspects of the research have been studied in many cases, the study of this subject has neglected the mythological and psychological myths that have been addressed in this study.
خلاصه ماشینی:
حافظ برای بیان تأثیرگذارتر این مؤلّفهها از نماد و رمز و عناصر زیباییشناسی دیگر استفاده کرده است؛ برای نمونه کلمات «دوش» و «سحر» در شعر حافظ، بیان دیگری از روزگار الست و فضایی است که رؤیاواره در آن اتفاق میافتد و در بیشتر مواردی که حافظ کلمۀ دوش و سَحَر را آورده، پیام یا بشارتی به زبان ادبی از جانب معشوق ازلی به همراه میآورد.
به عنوان مثال چند غزل زیر دربردارندۀ چنین تجربهای است، خواه واقع شده باشد، خواه به تخیل پدید آمده باشد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان: 135-124) یکی از تجربههای شگرف حافظ در قلمرو این مکاشفات عرفانی در همین غزل است که شاعر، میلاد آدم و پیدایش جوهر انسان را به تصویر میکشد.
همین مصداق نمود بیشتری در غزل مشهور زیر دارد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (حافظ، 1384: 124) این غزلِ واقعهگویانه بیانگر یکی از حالات عرفانی و تجارب روحی حافظ است که در پایان چنین شب فرخندهای که حافظ نیل خود را به آن لحظههای درخشان، مثل حال کسی که از سرزمین ظلمتهای جاودانه به دنیای بیپایان نور قدم مینهد، توصیف میکند و تجربهای را که از شعشعۀ پرتو ذات و از نوشیدن یک جرعه از جام تجلّی صفات دارد با شوق و هیجان شاعرانه به بیان در میآورد و در بیان وی چنان لحن صادقانهای احساس میشود که آن را جز به یک تجربۀ واقعی و شخصی منسوب نمیتوان کرد.