چکیده:
بر اساس سیستم سازمان ملل متحد مواد مربوطه در اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)، اعلامیه جهانی رفع هرگونه تبعیض بر اساس مذهب یا عقیده (1981 ) و نظر عمومی شماره 22 کمیته حقوق بشر (1993)، از دولتهای عضو خواسته اند تا تضمین کافی و موثر برای آزادی اندیشه، وجدان، مذهب و اعتقادات را به همه بدون هیچ گونه تمایزی اعمال کنند. این حق شامل حق آشکار کردن دین یا باور یک فرد، به تنهایی یا در اجتماع با دیگران و به صورت عمومی یا خصوصی و ایجاد و حفظ نهادهای مذهبی، خیریه و یا بشردوستانه است. این حق همچنین شامل حق تغییر دین نیز می باشد. با این حال، لازم است که تضمین شود تغییر دین در میان گروه های آسیب پذیر در موقعیت های درگیری، جنگ، جابجایی، محرومیت، مهاجرت و پناهندگی به وسیله القاء، اجبار یا تقلب صورت نگرفته است. بعد دیگری از حق آزادی مذهب در نظام، تضمین عدم تبعیض در منفعت بردن از تمام حقوق بشر توسط همه افراد بدون هیچ گونه تمایزی بر اساس وابستگی مذهبی آنها است. این طرح حقوق بشر جهانی بر پایه و مرکزیت انسان قرار می گیرد. ظاهرا نسبی سازی دین این را نادیده نمی گیرد اما آن را «یکی از عناصر اساسی در مفهوم زندگی» کسانی که به دین داری اعتراف می کنند، می دانند. چگونگه می توان میان طرح جهانی بودن آزادی مذهبی، که نیازمند پذیرش کامل پلورالیسم مذهبی است و ادعای ادیان، به ویژه اسلام، به حقیقت منحصر به فرد آشتی داد؟ در این راستا تضمین حقوق برابر برای غیرمسلمانان برای اعلام آزادانه دینشان و عمل به ان در جوامع اسلامی مشگل ساز نبوده است هر چند رویه حاضرنیازمند تغییرااتی است تا بتواند با اصول حقوق بشر منطبق شود. اما گسترش حق برای مسلمانان برای تغییر دین خود، مشکل ساز است. هیچ کدام از اعلامیه های اسلامی (اعلامیه جهانی اسلامی، 1981 و اعلامیه حقوق بشر در اسلام قاهره، 1990) و منشور حقوق بشر عرب1994، نتوانسته اند نهایتا این مسئله را حل و فصل کنند. من استدلال کنم که قرآن و سنت، صرفا یک عمل تغییر دین توسط یک فرد مسلمان، اگر با انتخاب آزاد انجام شودرا جرم نمی دانند. این مقاله همچنین با دلایل پذیرش پلورالیسم مذهبی توسط جوامع مسلمان، بدون انصراف از اعتقاد خود مبنی بر اینکه اسلام تنها مذهبی است که توسط خدا برای تمام بشری تعیین شده است، مقابله می کند. چنین تلاشی مطابق با آیات قرآنی و سنت های پیامبر (ص) است که پذیرش ادیان غیر از اسلام را بخشی از اراده انسان می داند. همانطور که در اعلامیه مکه، پذیرفته شده توسط کنفرانس فوق العاده اجلاس سران اسلامی، جده در 7 -8 دسامبر 2005 ممکن است این امر شامل «انجام اصلاحاتی در امت، البته در چارچوب اسلام اما در هماهنگی با دستاوردهای تمدن بشری» از جمله «حاکمیت قانون و حقوق بشر» شود.
Islam claims that it is not a new religion founded by Mohammad (PBUH), but one which reaffirms the core tenets of belief in Oneness of God and individual human accountability in the Hereafter, that all true Messengers of Allah preached among all peoples of the world at all times, though the Shariah differed according to the space-time specific requirements. Mohammad, however, affirmed that he was the last Prophet and that Islam is the religion ordained by Allah for all mankind for all times to come, thus abrogating all previous religious creeds. In spite of such a claim of exclusive truth, the revelations received by Mohammad directed and assured him again and again that there could not be any compulsion in religion, as the Quran had made the right way distinct from the error, and it was for the individual to choose his creed in accordance with his reason and conscience.
خلاصه ماشینی:
همین شرایط بود که سبب گردید تغییر دین توسط افراد و گروههایی که ابتدائاً اسلام را پذیرفته و سپس آن را محکوم نمودند، دارای انگیزۀ سیاسی تلقی گردیده و اقدامی خائنانه برای پیوستن به اردوگاه دشمن در طول مخاصمات محسوب شود، که جنایتی مستحق اعدام بوده و صرفاً گناهی نیست که در آخرت مورد مجازات الهی واقع شود.
بااینحال باید خاطرنشان ساخت که گرچه مولانا مودودی در رسالۀ خود با عنوان مرتد کی سزا (یعنی مجازات مرتد) که در سال 1942-1943 نگاشته شده، صِرف اقدام یک مسلمان در رویگردانی از اسلام را بهموجب قانون اسلام یک جرم مستحق مرگ تلقی میکند، اما بعداً در جریان اظهاراتش در برابر قاضی منیر از کمیسیون تحقیق پاکستان در سال 1953، او در نظر گرفتن شرایط و انگیزههای مرتدین را مجاز میداند، و درعینحال مجازات را لازم میداند که حدّ نهایت آن مجازات مرگ است که نباید به نحو یکسانی در مورد همۀ مرتدین اِعمال شود.
بخش سوم ظاهراً تحت تأثیر همین سنّت مستحکم حقوقی دوران گذشته است که عربستان سعودی، مصر و برخی کشورهای مسلمان دیگر را مشمول مادۀ 18 بیانیۀ حقوق بشر سازمان ملل در تضمین آزادی افراد برای تغییر دین خود گردیدهاند، و این امر در زمان تصویب این بیانیه در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1948 صورت گرفت، و استدلال آنها این بود که مسلمانان حق تغییر دین خود را ندارند.
موارد زیر تلاشهای صورت گرفته در جوامع/ کشورهای اسلامی برای تعیین معیارهای حقوق بشر مرتبط با آزادی عقیده و دین میباشد: (1) بیانیۀ جهانی حقوق بشر اسلامی، 1981 مادۀ 12: حق آزادی عقیده، اندیشه و بیان (الف) هر شخصی حق دارد افکار و عقاید خود را بیان کند بهشرط اینکه در محدودۀ تعیینشده توسط قانون باشد.