چکیده:
ذهن دارای فرآیندی پیچیده است به طوری که دیدگاههای متفاوتی در این زمینه ابراز شده است؛ به
طور مثال فروید ذهن را به سه قسمت خودآگاه، پیشآگاه و ناخودآگاه تقسیم میکند. وی معتقد بود
برخی از رفتارهای انسان خودآگاهانه صورت میگیرد و خیل عظیمی از رفتارها، گفتارها و پندارهای
انسان ناخودآگاهانه بروز پیدا میکنند که شخص هیچگونه تسلطی بر آنها ندارد؛ مثل بسیاری از
باورها، خواستهها و رویاها که به صورت ناخوداگاه بروز میکنند. سارتر اما معتقد بود تمام رفتارها و
گفتارها و پندارهای آدمی از قسمت خودآگاه ذهن ناشی میشوند؛ به عبارتی وی ایدهی فروید را
باعث فریفتن انسان میداند. ما در ابتدا میخواهیم بررسی کنیم که نظر فروید و سارتر هر دو
میتواند آمیزهای از درستی و نادرستی باشد؛ اما در درستی سنگینی کفهی ترازو به سمت فروید
است و در پایان میخواهیم نقدهایی را در تایید یا رد ایدهای آنها وارد سازیم.
خلاصه ماشینی:
او معتقد است «غريزه ناخودآگاه [کاملا] حيواني است » ( ,Freud (2012: 170 فرويد اذعان ميدارد «آنچه پيش آگاه است بي هيچ کمکي از جانب ما به آگاه تبديل ميشود و بخشي از آنچه ناخودآگاه است ميتواند با تلاش ما آگاه شود» (فرويد، ١٣٨٢، شماره ٢٢: ٧)فرويد مينويسد ما با بررسي «کارکرد-رويا» به اين نتيجه نائل آمديم که ذهن ناخودآگاه ، خود را از ذهن نيمه هوشيار جدا کرده است که قادر است به آگاه تبديل شود.
فرويد اما در باب سانسور اينگونه مينويسد: «قدرت امر و نهي آنان به من آرماني تنفيذ ميشود و به شکل نداي وجدان تداوم مييابد تا دست به سانسور اخلاقي بزند» (فرويد، ١٣٩٤: ٤٤) حال بايد اشاره داشت که نهاد و فرامن هر دو از ناخودآگاه انسان سرچشمه ميگيرند با اين احتساب که فرويد معتقد است بخشي از « من » نيز از ناخودآگاه سرچمشه ميگيرد.
به شکلي بازي گونه و تحريف شده ديده ميشود» (فرويد، ١٣٩٤: ٧٣) همچنين فرويد در کتاب روش تعبير رويا اينگونه مينويسد: «رويا داراي افکار پنهاني است و از اين افکار بيشمار، عمليات روحي عالي انجام ميشود که با تقاضاهاي عقل کاملا مطابقت دارد، لکن چون اين عمليات نميتواند علنا بر وجدان ظاهرشود به صورت خواب بيرون ميآيد» (فرويد، ١٣٩٥: ١٤٨- ١٤٩) فرويد از طريق استقراي تام ١ يا يک فرضيه ي جهان شمول ، اينجا به اين شکل استدلال ميکند که هر شخص سالمي خواب ميبيند که ميتوان گفت از آن آگاهي ندارد و اين محتويات با پس راني به سمت ناخودآگاه ميروند.