چکیده:
مقاله میکوشد الگوی حکمرانی انقلاب در گام اول و نیز دلالتهای سیاستگذارانه بیانیه گام دوم را تبیین و تشریح کند. برای این منظور ابتدا از تکنیک آشناییزدایی بهره بردهایم. مهمترین مؤلفههای الگوی حکمرانی گام نخست عبارتند از: 1. ادراک انقلاب اسلامی بهعنوان یکی از انقلابات کبیر بشری که نویددهنده ظهور جهان جدیدی است. 2. تقدمبخشی به فرهنگ و معنویت که نشانگر تأثیر عوامل غیرمادی در پیشرفتهای گام اول است. 3. پیگیری مفهوم برکت و عدم اتکای صرف بر منطق هزینه و فایده اقتصادی. 4. تمرکز بر جهاد علمی برای گذر از عقبماندگیهای تاریخی و ترسیم آتیه کشور. در مرحله بعد، پسکاوی بیانیه را مد نظر داشتهایم. خروجی این بخش، بهواقع نوعی آسیبشناسی گام اول است. بدینروی، اهم دلالتهای سیاستگذارانه بیانیه گام دوم عبارتند از: 1. برخلاف تصور غالب، نهصرف واگذاری امور به جوانان بلکه ترسیم تکالیف آحاد ملت در گام دوم، هدف اصلی بیانیه است. 2. اگرچه غایت علوم فنی و مهندسی دستیابی به سطوح بالاتر تکنولوژی و تولید ثروت است، اما اداره جامعه، تنها از طریق توسعه فناوری و خلق ارزش افزوده اقتصادی محقق نمیشود، بلکه روی دیگر تنزل علم به فناوری، تفکیک علم اقتصاد از ماهیت انسانی و اجتماعی جامعه و تقلیل آن به نوعی منطق محاسباتی درونی و مستقل است. 3. هر تلاشی برای تحقق گام دوم انقلاب، مستلزم توجه به مکانیسمها و چگونگی تأثیرگذاری سیاستگذاریهای پیشین علمی و اقتصادی کشور بر مقوله سبک زندگی است. بنابراین، مهمترین راهبرد فراهمسازی بستر تأسیس تمدن نوین اسلامی-ایرانی، تلاش برای ایجاد نظریه علمی اقتصادی با توجه به ابعاد سبک زندگی متناسب است.
The essay tries to describe and explain the model of Islamic revolution governance in the first phase and policy-making implications of the second phase statement.To this,I first have used defamiliarization technique.The most important elements of the first phase ruling model consist in:1.Understanding the Islamic revolution as one of the great human revolutions that heralds the emergence of a new world.2.Prioritizing culture and spirituality that signifies the impact of non-material factors on the first phase developments.Then, I deal with the statement retroduction.The result of this section, in fact, is some kind of pathology of the first phase.Therefore,the most important policy-making implications of the second phase statement consist in:1.Unlike the dominant vision,the main goal of the statement is to delineate of the nation's duty in the second phase, not to give the things over youth. 2.Although the main goal of technical and engineering science is to access to higher degree of technology and to produce wealth, handling society is not accomplished only through developing technology and creating economic Value added.The other aspect of reducing science to technology is separation of the economics from its social and human aspect,and thus,reduction to a kind of independent, internal computational logic.3.Any attempt to realize the second phase of revolution requires attention to mechanisms and impact of the previous scientific economic policy-makings on life style.So,the most important strategy is preparing the ground for New Islamic-Iranian Civilization establishment,trying to generate the economic scientific theory in respect to dimensions of proportional life style.
خلاصه ماشینی:
ضـرورت انتشـار بيانيـه گـام دوم ، خطاب به ملت ايران آن هم در سالروز پيروزي انقلاب اسلامي و در شرايطي که ملت تحـت يکـي از سنگين ترين محاصره هاي اقتصادي تاريخ جهان معاصـر هسـتند از بـارزترين نشـانه هـاي وجـه مردمي انقلاب اسلامي و رابطه ايماني امام و امت مي باشد (قاسمي ، ١٣٨٩)؛ رابطـه اي کـه صـرفا يکي از نمودهاي آن گره خوردن مشروعيت نظام اسلامي با حضور هرساله مردم در راهپيمـايي ٢٢ بهمن است ؛ امري که نه فقط در کمتر جايي از جهان مسـبوق بـه سـابقه اسـت ، بلکـه بسـياري از نخبگان برقراري چنين ارتباطي را نوعي خطرپذيري بي دليل مي دانند و برخي از ماهيت معمايي آن سخن گفته اند (ن .
ديگر اقدام لازم براي درک جايگاه بيانيه ، توجه به شخصيت بيانيـه از منظـر درونـي يعنـي روح اصلي حاکم بر بيانيه است ؛ صداقت ، صراحت و واقع گرايي ، جان مايه گفتار امامي است که با امت خود سخن ميگويد؛ امري که سبب مي شود تا ما −برخلاف آنچه در کـلام مسـتبدان و مسـتکبران جهان مي بينيم و مي شنويم − نه تنهـا شـاهد تعريـف و تمجيـدهاي ستايشـگرانه از خـود، اغـراق و بزرگ نمايي در دستاوردهاي نظام ، وعـده و وعيـدهاي غلوگونـه بـه ملـت ، پـرده پوشـي و غفلـت از مشکلات و چالش هاي پيش روي مسئولان ، طرح دعاوي قلدرمآبانه و وهم آلود خطاب به جهانيان و مواردي نظير آن نباشيم ، بلکه آنچه مي بينيم و مي شنويم مجموعه اي است مدون و قلمي از آنچـه در سه دهه زعامت از رهبر خود آزموده ايم و البته دستي که براي پيشبرد آرمان هاي بلند و الهي ملت ايران به سوي ما دراز شده است (معيني پور و لک زايي ، ١٣٩١).