چکیده:
با توجه به اینکه قصاص از جمله واکنشها و مجازاتهایی است که اسلام بهعنوانِ ضمانت اجرای حق حیات انسان در نظر گرفته است، درخورِ مباحث پژوهشی فراوانی است. یکی از این مباحث تبدیل و جایگزینی این مجازات است. با عنایت به نکته فوق و نیز مبتلابِه بودن قصاص در جامعه، توجه به قصاص از این منظر به منظور تأمین حقوق اولیایدم، بسیار ضروری مینماید. پرسشهای اساسی در این مقاله عبارتاند از اینکه، صاحب حق قصاص دارای چه نوع اختیاراتی است؟ آیا میتواند نسبت به آن هرگونه تصمیمی با عنوان «تبدیل» اتخاذ کند، و یا اینکه مجازات قصاص موضوعیت داشته و جز در موارد منصوص، امکان تبدیل آن حتی با رضایت طرفین وجود ندارد؟ در فرض پذیرش تبدیل مجازات قصاص، با تأسی به نهاد تبدیل در مجازاتهای تعزیری، باید گفت در تبدیل قصاص به مجازات دیگر نیز باید مجازات خفیفتر ملاک عمل قرار گیرد. در این مقاله بهطورِ خاص بهموردی اشاره میشود که اجرای قصاص امکانپذیر نیست، و نتیجۀ به دست آمده در این مقاله این است که، تغییر مجازات قصاص به دیگر مصادیق مجازات از جمله دیه، بسته به اینکه طبق نظر مقام صلاحیتدار باشد یا توافقی و براساسِ تراضی با جانی، حالات مختلفی دارد.
Regarding that retaliation (qisas) is one of the reactions and punishments which Islam has considered as a sanction for the right to life, so it requires many research topics. One of these topics is substitution and replacement of this punishment. According to the above mentioned, and also considering that retaliation (qisas) is affected the society, it is very necessary to regard this fact in order to secure relief sought of avengers of blood. In this article we face with these basic questions which are as follow: which kinds of authorities does the owner of the right to retaliation (qisas) have? Whether he or she can make any decision about it under the title of substitution, or the punishment of retaliation (qisas) has relevance and except in appointed cases, there isn’t the possibility of its substitution even with consent of the parties? Assuming the acceptance of substitution of retaliation (gisas) punishment, relying on the institution of substitution in discretionary punishments, we can say that in order to substitute the retaliation (qisas) to other punishments, lighter punishments should be applied. In this article, especially we point at the case that based on it, the execution of retaliation (qisas) is impossible and we come to this conclusion that, the substitution of retaliation (qisas) to other applicabilities of punishments the same as blood money, whether it be according to the opinion of competent authority or it be in accord with and based on mutual consent with murderer, has different forms.
خلاصه ماشینی:
3- تبدیل مجازات در قصاص اینک پرسش اساسی این است که، آیا در قصاص نیز میتوان همچون تعزیرات، و یا مانند حدود (طبق نظر موافقین تبدیل در حدود) قائل به تبدیل و تخفیف مجازات شد، یا هر یک از اینها تابع احکام و ضوابط خاص خود هستند؟ براساسِ نظر فقها، در قصاص با توجه به ماهیت حقِ داشتن قصاص، اجرای آن توسط مجنیٌعلیه یا اولیایدم، از طریق استیفاء یا مصالحه با جانی امکانپذیر است؛ همچنین در مواردی که اجرای قصاص با تعذر و عدم امکان مواجه باشد، تبدیل قصاص به دیه بهعنوانِ راهکاری قانونی، یا تبدیل به موضوعات مختلف اعم از اهدای عضو، قصاص عضو و امثال آنها از طریق مصالحه، بهعنوانِ راهکاری اختیاری جلوهگر میشود.
» (حر عاملی، 1414: 19/ 303) فحوای این روایت در مورد فرار قاتل است، اما میتوان از آن بهعنوانِ یک قاعده فراگیر و کلی، هرگونه بطلان و هدررفت خون مسلمان را مردود دانست؛ همچنین در برخی موارد در جرایم عمدی، که قصاص با تعذر مواجه است، چنین حالتی با قاعده مهمی چون «ممنوعیت بطلان و هدر رفتن خون مسلمان» در تعارض است؛ چرا که، اگر قاتل در برابر اولیایدم که خواهان قصاص هستند، مجازات نشود و نسبت به آنان نیز هیچ تعهدی نداشته باشد، مستلزم از بین رفتن خون مسلمان خواهد بود.
در این مورد با وجود حکم اولیه قصاص، موضوع اجرای آن به صورت قهری منتفی میشود، ولی در خصوص تبدیل آن به مجازات دیگر اختلاف است؛ به عبارت دیگر، در ارتباط با مناسبترین واکنش کیفری در چنین موردی، دیدگاههای مختلفی بین اندیشمندان اسلامی مشاهده میشود که مورد اشاره قرار میگیرد: 1-2- سقوط قصاص و عدم جایگزینی دیه عدهای از فقهای شیعی بر این باورند که اقتضای مذهب امامیه، سقوط دیه در مطلق موت است، و با توجه به اصل برائت، ورثه جانی نیز مدیون اولیایدم نیستند.