چکیده:
در این مقاله، دیدگاههای چهار شخصیت قرآن پژوه حوزه نجف در قرن چهاردهم و پانزدهم هجری؛ ابوالقاسم اردوبادی، محمدجواد بلاغی، سید ابوالقاسم خویی و محمد هادی معرفت در زمینۀ حدیث ثقلین و کاربرد آن در فهم قرآن، نقل، نقد، بررسی و مقایسه شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، هر چهار شخصیت یادشده نقش حدیث ثقلین در فهم قرآن را کلیدی و اساسی میدانند و در این نکته اشتراک دارند، گرچه هر یک از آنها برخی از جوانب مطلب را باز میگویند.
خلاصه ماشینی:
حدیث ثقلین مراد از آن حدیثی است که محدثان شیعه و سنّی با الفاظ متنوع و طرق متعدد از رسول خدا روایت کردهاند، به این مضمون که پیامبر، قرآن و عترت را به عنوان دو یادگار خود به امّت شناسانده و آنها را همراه و توأمان میداند که تا روز جزا از هم جدایی ندارند.
باید دانست که در هیچ یک از منابع یادشده در سه بخش فوق، مقالهای که به طور مستقل به بررسی دیدگاه این عالمان در مورد حدیث ثقلین و کاربرد آن در فهم قرآن پرداخته باشد، نیامده است.
) درج شده است؛ که برخی از آن مقالات دیدگاه معرفت را در مورد حدیث ثقلین و نقش آن در فهم قرآن کاویدهاند، اما هیچیک از آن مقالات، دیدگاه معرفت در این زمینه را در مقایسه با دیدگاههای سه شخصیت نجفی دیگر بررسی نکرده است.
(بلاغی، محمّد جواد، آلاء الرحمن، نجف: بینا، ج 2، ص 142) 2- ذیل آیه «واعتصموا بحبل الله» (آل عمران: 100) بلاغی ذیل این آیه بار دیگر به حدیث ثقلین اشاره میکند و قرآن و عترت را مصداق «حبل الله» میداند.
(نساء: 4) بلاغی ذیل این آیه به حدیث کافی اشاره میکند که ابن ابی العوجاء در مورد تناقض دو بخش آیه از هشام بن الحکم پرسید و هشام از امام صادق پرسید (کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، ج 5، ص 362 –363) آنگاه تذکّر میدهد که سؤال هشام از امام صادق برای عمل به توصیۀ پیامبر در حدیث ثقلین بوده است، گرچه خود مطلب را میدانسته است.