چکیده:
در نگاه نخست از آیه « و سئل من ارسلنا من قبلک من رسلنا ا جعلنا من دون الرحمن آلهه یعبدون»(زخرف،۴۵) این امر برداشت می شود که پیامبر باید، دعوت رسولان پیش از خود را به توحید مورد پرسش قرار دهد. حال آن که در زمان نزول این آیه فاصله زمانی زیادی بین پیامبر اکرم و انبیاء گذشته وجود داشته و همچنین با وجود علم پیامبر(ص) به حقیقت توحید طرح چنین سوالی از گذشتگان چه ضرورتی دارد، و یا اینکه هرچند ظاهر آیه خطاب به پیامبر و مورد سوال انبیاء گذشته است اما منظور سوال مشرکان از علماء اهل کتاب یا بررسی در کتابهای آنان برای اثبات حقانیت پیامبر می باشد. این مقاله در پی پاسخ به این سوال به نقد دیدگاه برخی از مفسران پرداخته و با عنایت به سیاق و بافت آیه دیدگاه خود را بر این نکته استوار کرده که آیه در مقام پرسش به معنای واقعی با قبول امکان آن نیست بلکه جهت اطمینان و آرامش قلب پیامبر در دعوت به توحید در برابر آزار و اذیت و انکار مشرکان و از نوع" لنثبت به فوادک" می باشد
خلاصه ماشینی:
حال آن که در زمان نزول این آیه فاصله زمانی زیادی بین پیامبر اکرم و انبیاء گذشته وجود داشته و همچنین با وجود علم پیامبر(ص) به حقیقت توحید طرح چنین سوالی از گذشتگان چه ضرورتی دارد، و یا اینکه هرچند ظاهر آیه خطاب به پیامبر و مورد سوال انبیاء گذشته است اما منظور سوال مشرکان از علماء اهل کتاب یا بررسی در کتابهای آنان برای اثبات حقانیت پیامبر می باشد.
بر اساس نظر این مفسران، مأمور به سوال، شخص پیامبر(ص) است اما منظور از سوال پرسیدن از انبیاء گذشته حقیقی نیست بلکه از باب مجاز و به معنای دقت و تأمل در ادیان آن انبیاء و فحص از علماء و ملل و کتابهای آنهاست: «وَ سْئَلْ يا رسول اللّه مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا كنوح و إبراهيم و موسى و عيسى و غيرهم عليه السّلام، و هذا مجاز يراد به الفحص عن مقالاتهم، كما يقال سل الأطباء عن هذا المرض، أي راجع كتبهم»( حسینی شیرازی،1424، ج5، ص 68) «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا ليس المراد بسؤال الرسل حقيقة السؤال، لإحالته، بل في الكلام مضاف مقدّر، تقديره: و اسأل أممهم و علماء دينهم.