چکیده:
این مقاله به بررسی و نقد شکلی و محتوائی کتاب واقعیت و روش تبیین کنش انسانی در چهار چوب فلسفۀ اسلامی، نظریه ای بنیادین در علوم انسانی می پردازد. توجه به تولید علوم انسانی اسلامی به خصوص بعد از انقلاب اسلامی به عنوان یک ضرورت برای مدیریت انقلاب و رسیدن به تمدن جدید اسلامی مطرح شده است. یکی از راه های تدوین علوم انسانی اسلامی بر اساس فلسفۀ اسلامی است. کتاب حاضر تلاش دارد تا فلسفۀ علوم انسانی اسلامی را بر اساس حکمت صدرائی تدوین کند. در این مسیر نویسنده، کوشیده اند تا بر اساس حکمت متعالیه، نوعی از فلسفۀ علوم انسانی اسلامی را ارائه دهند. کتاب از لحاظ شکلی در وضعیت مطلوبی قرار دارد. هر چند متن کتاب نیاز به تنقیح دارد اما دست آوردهائی حاصل شده است. اصل نیاز به علوم انسانی اسلامی، تشکیکی یا ذومراتب بودن وجود فرد، جامعه و علوم انسانی، اصالت فرد و جامعه با توجه به نگاه صدرائی، و تدریجی بودن تکامل آنان، از دست آوردهای این بررسی است. در عین حال این تحقیق نقاط تاریک و روشنی در به کارگیری حکمت متعالیه در بررسی فرد، جامعه و علوم انسانی به دست می دهد که بسیار ارزشمند است.
This article reviews the Reality and the Method of Explaining Human Action in the Framework of the Islamic Philosophy: A Fundamental Theory in the Humanities book. To reach the Islamic civilization, the necessity for producing Islamic social science and humanities became obvious after Islamic Revolution. Accordingly, several approaches were developed by different experts. One of them is to produce Islamic social science on the basis of Islamic Philosophy. The reviewed book tries to develop Islamic Humanities philosophy according to Molla Sadra’s philosophy. Unfortunately, the writer, assuming 'human action' as the subject of the social science and humanities, uses the Sadra’s philosophy to introduce a new Islamic social science and humanities philosophy. There are four well-designed chapters in the book. Starting form philosophy of the philosophy of Islamic humanities, the writer analyzed 'human action fact' according to an assumed framework of Sadra’s philosophy. Fundamental philosophic assumptions are presented in the third and some methodological findings in the last chapter. However, the writings need to be reviewed according to Persian literature; some new understandings have been resulted. The necessity of Islamic social science, the multiplicity of individual, society, social science and humanities, the importance of agency and structure according to Molla Sadra’s view, and gradual evolution of them are the findings of the book. Meanwhile, the book produces some valuable lights and shades on analyzing individual, society and social science using Molla Sadra’s philosophy.
خلاصه ماشینی:
هرچند متن کتاب به تنقیح نیاز دارد، دستاوردهایی حاصل شده است؛ اصل نیاز به علوم انسانی اسلامی، تشکیکی یا ذومراتببودن وجود فرد جامعه و علوم انسانی، اصالت فرد و جامعه باتوجهبه نگاه صدرایی، و تدریجیبودن تکامل آنان از دستاوردهای این بررسی است.
پیشنهاد نگارندۀ این مقاله این است که نویسندۀ محترم در متن در اولین کاربرد این کلمات و عبارات، به لغتشناسی تخصصی آنها بپردازد و نهایتاً مفهوم موردنظر خود را درزمینۀ فلسفۀ اسلامی علوم انسانی دقیق و روشن بیان دارد.
بهفرض همراهی با نویسندۀ محترم، در بند چهار براساس فروض بنیادی و روششناسی، فلسفۀ علوم تدوین میشود و در مرحلۀ 5 موضوع علم (که در بحث علوم انسانی کنش انسانی در نظر گرفته شده است) براساس آن فلسفه موردتوجه قرار میگیرد و رویکرد یا مکتب جدید تولید علم (مرحلۀ 6) در مقایسه با دیگر رویکردها شکل میگیرد.
جمعبندی مؤلف از این مبحث در بند یک از مراحل تولید فلسفۀ اسلامی علوم انسانی چنین ارائه میشود: انسان هستی خویش را با عمل خویش و با استفاده از توانهای ذاتی خود اعم از قوای حیوانی و قوای انسانی (فردی نظیر عقل و امکان زندگی اجتماعی) باتوجهبه نوع نگرشی خاص نسبت به هستی خود و هستی مؤثر بر خود و درراستای تحقق همۀ گرایشهای ذاتی خویش میآفریند (همان: 67-68).
اما این مطلب با آنچه در متن کتاب آمده است و علم و انسان عالم را یکی میداند (همان: 97) کمی مغایر میشود که باید باتوجهبه اشکالاتی که درمورد روند شکلگیری کنش انسانی آمد، توجیه شود.