چکیده:
شیوع عالمگیر ویروس کرونا (2019)، در جهان، سبب بازاندیشی در بسیاری از مناسبات انسانی شد. علوم انسانی و بهویژه فلسفه نیز از این قاعده مستثنی نبود. در این پژوهش کوشش میشود غیاب انسانها برای پیشگیری از گسترش ویروس کرونا در مجامع عمومی و نسبتِ آن با بیان امر الهی (امر مطلق) در سه ساحت هنر، دین و فلسفه با توجه به متن پدیدارشناسیِ روح هگل، مورد بازاندیشی قرار گیرد. در اندیشهی هگل بیان امر الهی در سه ساحتِ یاد شده با حضور انسان و برای انسان امکانپذیر میشود. خالی شدن اماکن عمومی بهویژه پرستشگاهها از انسان، ما را با پرسش از چگونگی نسبت انسان و امر الهی در جهان معاصر روبهرو کرد. نتایج حاصل از این پژوهش، نشاندهندهی آن است که در جهان نیستانگار و سکولار مدرن، هنر و دین برای بیان امر الهی از وجههی نظر هگل ناکارآمد بودند، با اینحال ظواهر و تشریفات خاص هنرها و دین آشکار مسیحی هنوز آنها را کارآمد نشان میدادند که بحران کرونا از بحران بزرگتری پرده برداشت که به محاق رفتن امرالهی و معنویت است. در جهان معاصر تنها یک ساحت برای بیان امر الهی باقی مانده که آن هم فلسفه است. هگل مدعی است که دین و خدا از سنخ معقولاتند و روند صیرورتِ روح در جهان مادّی نیز معقول و واقعی بوده است، اما با ژرفنگری در تاریخ متافیزیک و بهویژه رویدادهای جهان مدرن و پسامدرن متوجه میشویم امر الهی معقول، هنوز نااندیشیده باقی مانده است و بحران شیوع کرونا فقدان خرد را آشکار کرد.
The global outbreak of the corona virus (2019) in the world has led to a rethinking of many human relationships. The humanities, and especially philosophy, were no exception. In this study, an attempt is made to rethink the absence of humans in public and its relation to the expression of the divine in three areas: art, religion, and philosophy, according to the text of the “Phenomenology of spirit”. In Hegel's thought, the expression of the divine command in the three mentioned fields is possible with the presence of man and for man. The emptying of public, especially places of worship, has led us to question how man and the divine relate to the contemporary world. The results of this study show that in the modern world, nihilism and secularism, art and religion were ineffective in expressing the divine from Hegel's point of view. However, the specific appearances and ceremonies of the arts and the Christian revealed religion still demonstrate them to be effective, Corona unveiled a larger crisis that is the result of the departure of the divine. In the contemporary world, it is possible to express the divine in philosophy. Hegel argues that religion and God are rational, and that the process of the Spirit's manifestation in the material world has been rational, but with an in-depth look at the history of metaphysics, and the events of the modern world, we see that the rational divine is still unthinkable. Corona's outbreak crisis reveals a lack of wisdom
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش کوشش ميشود غياب انسان ها براي پيشگيري از گسترش ويروس کرونا در مجامع عمومي و نسبت آن با بيان امر الهي (امر مطلق ) در سه ساحت هنر، دين و فلسفه با توجه به متن پديدارشناسي روح هگل ، مورد بازانديشي قرار َگيرد.
نتايج حاصل از اين پژوهش ، نشاندهنده ي آن است که در جهان نيست انگار و سکولار مدرن، هنر و دين براي بيان امر الهي از وجهه ي نظر هگل ناکارآمد بودند، با اين حال ظواهر و تشريفات خاص هنرها و دين آشکار مسيحي هنوز آنها را کارآمد نشان ميدادند که بحران کرونا از بحران بزرگتري پرده برداشت که به محاق رفتن امرالهي و معنويت است .
يکي از پرسش ها که در اين پژوهش مورد توجه قرار گرفته است اين است : غياب انسان در عرصه هاي عمومي و اماکن ديني در بحران پراکندگي عالم گير ويروس کرونا در سال ۲۰۱۹ ميلادي، چه مناسبتي با بيان امر الهي از وجهه ي نظر هگل در «پديدارشناسي روح» دارد؟ پاسخ به اين پرسش ، دربردارنده ي اين فرض است که : در فلسفه ي هگل ، امر الهي براي آگاهي به خويشتن ، ناگزير بايد خود را به ترتيب در هنر، دين و فلسفه بيان کند.
بحران کرونا آشکار کرد که هنر و دين توان ، تشکيل قوم ، ملت و امت را پيش از اين بحران از دست داده بود و شيوع اين بيماري از اين ناتواني پرده برانداخت ، پس اين مفاهيم بايد بازانديشي شوند و ديگر آنکه فقدان انسان در عرصه هاي مختلف ، نمايانگر آغاز نشدن امر الهي در جهان مدرن در سه ساحت هنر، دين و فلسفه است .