چکیده:
هویت زن و نحوهی شکلگیری آن در دوران مدرنیته موضوعی چالشبرانگیز است که تا کنون تلاشهای زیادی توسط اندیشمندان علوم اجتماعی و تاریخپژوهان برای شناخت آن صورت گرفته است. هدف این مقاله، فهم چگونگی برساخت هویت زنانه در متون روشنفکری ایران (از دوره مشروطه تا پایان پهلوی اول) است. بدین لحاظ، در صدد خواهیم بود تا پاسخ گوی پرسشهایی در باب جریان های روشنفکری تأثیرگذار، نوع متون به کارگرفته شده و نحوه ی ایفای نقش روشنفکران در برساخت مفهوم زن در جامعهی ایران باشیم. روش مورد استفاده در این تحقیق؛ شامل بازنمایی از طریق تحلیل متون و اسناد برجایمانده از این دوران است. نتایج به دست آمده بیاانگر آن است که روشنفکران ایرانی در این دوران از طریق چاپ نشریات، نگارش کتب، رمان، شعر و ادبیات، نمایشنامه و خطابه، با نفی سنت و غیریت سازی از آن و نیز، الگوگیری از مفاهیم مدرنیته غربی، زن مدرن ایرانی را دیگری و برابرنهاد زن سنتی قراردادهاند. تلاش روشنفکران نقشی بسزا در گذار هویت زن از بعدی سنتی به مرحله ی مدرن ایفا کرده است. نتیجه ی این پیگیری ها به همراه فعال شدن خود زنان جهت اصلاح هویت خویش، در افزایش آگاهی این قشر به وسطه ی برخوردار شدن آن ها از حق تحصیل، مشارکت اجتماعی، علمی، اقتصادی و سیاسی آن ها، نمود پیدا می کند. البته این نکته را نیز می بایستی یادآور شد که این هویت مدرن، هنوز درجنبه هایی که از آن می توان به فقر فرهنگی نام برد، درجدال با سنت است.
Female identity and its formation in modernity era is a challenging issue, which has been a subject of many attempts by social science scholars and historians. This paper aims to understand how female identity in Iranian intellectual texts (Persian Constitutional Revolution era until 1st Pahlavi era) has been constructed. Therefore, we aim to answer questions on effective intellectual trends, type of texts used and how intellectuals played role in construction of concept of woman in Iranian society. The research method is representation via analysis of texts and documents remained from this period. The results have shown that Iranian intellectuals of this period focus the modern woman as the "other" and the opposite of the traditional woman by publishing the press, books, novels, poems and literature, play and lecture by denying the tradition, alienating it and also following the western modernity concepts. The efforts made by Iranian intellectuals have played a significant role in the transition of Persian women traditional identity to a modern phase. These endeavors along with the emerging movement of women in the society which has been realized through their social, economic and political participation have resulted in increased knowledge of Persian women. However, it is necessary to note that this modern identity is still in conflict with some aspects of tradition.
خلاصه ماشینی:
در اين مسير، نحله هاي روشنفکري تأثيرگذار در دورة مشروطه و پهلوي اول ، بازنمايي آن در متون ادبي و نحوة ايفاي نقش روشنفکران اين دوره در برساخت مفهوم و هويت زنانه در جامعۀ ايران مورد پرسش قرار گرفته است .
زن از منظر روشنفکران در اغلب متون روشنفکري، زن ايراني در دورة پيشامدرن به عنوان جنس دوم و ذيل مرد، موجودي در حاشيه ، فرودست و ظلم پذير، مصرفي و سربار، پستونشين ، بيسواد و امل ، منفعل ، بدون آمال و آرمان ، خرافاتي و عقب افتاده به تصوير کشيده ميشود (دولت آبادي، ١٣٢١؛ جهان زنان ، ١٣٠٠؛ آخوندزاده ، ١٣٦٥؛ دهخدا، ١٢٨٦) که حجاب و پرده نشيني، بيسوادي، وابستگي اقتصادي و نيز، ناتواني فيزيکي و اجتماعي او موجب شده است تا جايگاه زن در مناسبات اجتماعي همواره پايين تر از مرد قرارگيرد.
به طور خلاصه ، از جمله مهم ترين مؤلفه هاي زن سنتي ايران در متون روشنفکري اين دوران ميتوان به موارد زير اشاره کرد: فرودست بودن زنان : از ديدگاه روشنفکران ، زن سنتي ايراني نه تنها در سلسله مراتب اجتماعي داراي جايگاهي پايين تر از يک مرد است ، بلکه اساسا او به عنوان برده و مملوک مرد به شمار ميرود.
جمع بندي و نتيجه گيري به طورکلي، از مهم ترين خصوصيات روشنفکران دوران مشروطه و پهلوي اول ميتوان به ويژگي دفاع از آزادي زنان و تأکيد بر برابري مرد و زن و انتقاد از مناسبات رسوم و سنت هاي اجتماعي و فرهنگي اشاره کرد که به باور آنان ، مانع حضور زنان در جامعه بود.