چکیده:
سلوک در راه شریعت و طریقت برای رسیدن به حقیقت بدون راهنمایی و هدایت کسی که خود این راه را رفته باشد، امکانپذیر نیست. برخی از مشایخ صوفیه که به چنین مقامی رسیده یا تا حدودی به آن نزدیک شدهاند، وظیفۀ تعلیم دیگران را بر عهده گرفتهاند. آنها برای نیل به این هدف از شیوههای مختلف تعلیمی و تربیتی استفاده کردهاند. در پژوهش حاضر پس از معرّفی مختصر برخی از شیوههای تربیتی مشایخ صوفیه با توجه به منابع عرفانی منثور تا قرن ششم هجری، ضمن ذکر حکایتهای مرتبط با هر روش، به نقد پارهای از این شیوهها پرداخته شده است. مقایسه و تحلیل این روشها نشان میدهد که باوجود گوناگونی روشهای تعلیمی شیوخ صوفیه، الگوهای آموزشی یکسانی در بین آنها وجود داشته است نظیر پرسش و پاسخ، تنبیه، اعزام به سفر و اخراج از محیط روحانی و ... . همچنین تحلیل و بررسی حکایات نشان میدهد که ظرفیت، انگیزه و خواست مریدان برای آموختن و تعلیم دیدن، در برخورداری آنها از تعالیم صوفیه مهم است. طرح شمّهای از وضعیت آموزشی صوفیه به عنوان یکی از حوزههای اخلاقی و تربیتی وسیع و مهم آموزشی میتواند به عنوان پیشنهادی برای متولیان آموزش کنونی جامعه نیز به کار آید.
Realization of the law and the way of reaching the truth without the guidance of someone who has gone this way is not possible. Some Sufi masters who have reached this status or are somewhat close to it because they have taken the responsibility for educating others. For this purpose they have used various educational and training practices. This study is in the response to the question of what these educational methods are and how they have used. After introducing some of the educational methods of Sufi masters with regard to prose mystical sources up to the sixth century, some anecdotes associated with each method have discussed and they have been criticized. It should be noted that few researches have been done related to this issue. It can be concluded that despite differences in teaching methods of Sufi masters, there had been same training patterns among them such as: question and answers, punishment, traveling and expelling from the spiritual environment, paying attention to positive behavior of other great men in different schools, lack of attention to their bad behavior, etc….. Paying attention to the capacity of disciples and ultimately the motivation and desire to learn are also of remarkable points in Sufi teachings. Posing these issues as a small part of Sufi's educational situation is one of the significant moral and educational fields. Apart from the issue of presenting a teaching history it can be considered as a recommendation to custodians of the current education community.
خلاصه ماشینی:
نشريه علمي- پژوهشي پژوهشنامه ادبيات تعليمي سال هفتم ، شمارة بيست و ششم ، تابستان ١٣٩٤، ص ١٠٤- ٨٣ معرفي و نقد برخي از روش هاي تعليمي و تربيتي صوفيه تا قرن ششم دکتر احمد امين - اعظم سيامک دستجردي چکيده سلوک در راه شريعت و طريقت براي رسيدن بـه حقيقـت بـدون راهنمـايي و هـدايت کسي که خود اين راه را رفته باشد، امکان پذير نيست .
چون تاکنون روش هاي تعليمي صوفيه معرّفـي و تقسـيم بنـدي نشـده انـد، در گفتـار حاضر به معرّفي برخي از روش هاي تعليمي مشايخ صوفيه در منابع منثور فارسي که بـه دست بزرگان صوفيه قرن پنجم و ششم هجري تأليف شده اند، پرداخته ايم تا عـلاوه بـر نقد و تحليل آنها اهميت لزوم بهره مندي مريد از تعاليم يک استاد واقعي و نيـز اهميـت اين مسأله که شيخ بايد ويژگيهايي داشته باشد تا مجاز شود در مقـام يـک اسـتاد قـرار بگيرد، اثبات شود.
نمونۀ ديگر از اين نوع شيوة تربيتي در حکايتي از احمد حـواري آمـده اسـت کـه از شيخ خود، ابوسليمان دارانـي، سـؤال کـرد: چگونـه اسـت کـه وقتـي در خلـوت نمـاز ميخوانم ، به راحتي فراواني دست مييابم ؟ ابوسليمان گفت : تو مـردي ضـعيف هسـتي چون وقتي خلق حاضر باشند به گونه اي هستي و چون تنهـا باشـي بـه گونـه اي ديگـر (عطار، ١٣٧٤: ٢٣٧ و سهروردي، ١٣٦٤: ٢٩؛ هجويري ، ١٣٨٧: ١٧٢).
مطالعـۀ حکايـت فـوق عـلاوه بـر اينکه نشان ميدهد نظارت شيخ بر مريدان نيازي به حضور مريد در کنـار شـيخ نـدارد، همچنين نشان ميدهد که يکي از ويژگيهايي که شيخ بايد براي تعليم دادن بـه مريـدان داشته باشد، برخورداري از فراست و نيز آگاهي از همۀ کارهاي مريدان است .