چکیده:
ادبیات یک سرزمین دریچه ایست که از طریق آن می توان بسیاری از مباحث
اجتماعی را بررسی کرد. شناخت مقولات اجتماعی یک فرهنگ از طریق
ادبیات آن جامعه، از اهداف و کارکردهای جامعه شناسی ادبیات است. بسیاری
از شاعران در اشعار خود به نوعی به مقوله زن پرداخته و یا به آن اشارهای
داشتهاند. طرز تلقی و نوع نگاه آنها به زن متاثر از دیدگاه عامتر جامعه نسبت
به زن و نیز تجربیات شخصیایست که این افراد در زندگی با آن مواجه
بوده اند. در ادبیات منظوم امروز نیز به اشعار تنی چند از شاعران بزرگ و
صاحب سبک معاصر بر میخوریم به ویژه آن دسته از شاعرانی که چه در
حوزه اندیشه و چه در حوزه ی زبان، شاعرانهتر شعر می سروده و زن نیز در
اشعارشان جایگاهی خواه بلند و عزیز و خواه حضیض داشته است . در
اشعار شهریار نیز به موارد متعددی بر می خوریم که او از زنان صحبت کرده
است. در این مقاله بر آنیم تا نگاه و اندیشه شهریار را به حضور سیاسی
اجتماعی زنان بررسی کنیم.
خلاصه ماشینی:
اگرچه انقلاب مشروطیت نتوانست ارزشهای كهنه را ریشه كن كند و اوضاع جامعه را به طور كلی از نظر فرهنگی دگرگون كند، اما سبب شد تا افكار مترقی در جامعه گسترش یابد و همین اندیشههای نو سبب شد تا روش تقلیدی كه در ادبیات مرسوم بود از بین برود و شاعران مضمونهای تازهای را در شعر به كار گیرند، بدین ترتیب نخستین جلوههای تجدد با اندیشههای انقلابی آراسته شد وادبیاتی سیاست زده به وجود آمد (کراچی، 52: 1385).
عشق شهریار به حدیست که او در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی، درس و بحث را رها میکند و دل در گرو عشقی نا فرجام میگذارد: دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت جایگاه تاریخی زن در جامعه ایرانی در بررسی مسائل تاریخی، پیش و قبل از هر چیز باید اوضاع زمانه را در نظر گرفت به خصوص آنکه موضوع بحث درباره زنان ایرانی باشد.
ستايش جمال زن در شعر شهريار به عنوان ستايش يک جمال معنوي و خدادادي مطرح ميشود و حفظ عفت و کسب دانش را عامل ماندگاري اين جمال معرفي ميکند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} استاد شهریار تمام زیباییهای آدمیت را همچو رخ و زلف و خط و خال در تقوا و پارسایی و حجاب زن میداند.
شهريار در غم از دست دادن همسرش در شعري با عنوان « داغ همسر »، يتيمي دوباره خود را غمي جگر سوز ميداند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} او مادر را موجودي مقدس معرفي ميکند که مهد مهر و عطوفت و کوه صبر و بردباري، شمع محفل خانواده و کانون تمام دلبستگيهاي فرزندان است.