خلاصه ماشینی:
"آیا صحیح است در تاریخ حادثه عاشورا-حادثهای که ما دستور داریم هر سال آن را به صورت یک مکتب،زنده بداریم- این همه افسانه وارد شود؟!» انجام چنین مبالغههای تحریف آمیزی در مورد پیامبر(ص)و اهل بیت و امامان(ع)جدا از اشکالهای فنی و شرعیای که به آنها اشاره شد،موجد اشکالهای دیگری نیز میشوند،که در هر حال به سود آن بزرگواران و هدف و نیت خیر نویسندگانی که متوسل به چنین مبالغههایی در آثارشان میشود،نیست.
). در ثانی،با ایجاد چنین تلقی نادرستی از خصایص جسمانی فوق انسانی آنان در ذهن مخاطبان،ما قصد رسیدن به کدام هدف دینی و الهی را داریم؛ و آیا به این طریق،واقعا به چنین هدفی-حتی در صورت وجود و صحت آنها-میرسیم؟!روشنترین و آنیترین نیتجهء ایجاد چنین تلقیای،این است که مخاطبان آثار داستانی ما-بویژه کودکان و نوجوانان-به این نتیجه خواهند رسید که پیامبر و امامان(ع)،حتی از نظر جسمانی نیز،موجوداتی برتر از انسانهای دیگر-از جمله خود آنها-بودهاند.
بلکه-هرچند به نظر برسد که بسیاری از مخاطبان اثر،واقعا دارای چنین ویژگیای هستند-او در هنگام نوشتن این قبیل داستانها،باید مخاطبان خود را کسانی تصور کند که نه تنها گرایش قلبی خاصی به مذهب و شخصیتهای مذهبی ندارند، بلکه حتی ممکن است در اثر تربیت غلط و تلقینات سوء،بزرگترها و اطرافیان ناصالح،نظری خوش هم نسبت به اینگونه موضوعها و افراد نداشته باشند.
کما اینکه در میان آثار داستانی مذهبی موجود،گاه به داستانهایی بر میخوریم که هرچند ممکن است از نظر استفادهء لازم از عناصر و شگردهای داستان نویسی،دست کمی از آثار مشابه خود نداشته باشند،اما بردی چندان در جامعهء مذهبی پیدا نکردهاند و اقبالی آنچنان از طرف اهل ایمان،نسبت به آنها به عمل نمیآید."