چکیده:
بسیاری از اهالی شام به خاندان بنیامیه علاقه داشتهاند. این علاقه از دوران معاویه آغاز شده بود. امویان با در پیش گرفتن تدابیری خاص، توانستند نظر شامیان را به سمت خود جلب کنند و آنان را مطیع و مشتاق خود نمایند. بنیامیه بیش از هر چیز مردم شام را در حصار تبلیغاتی قرار دادند که حاصل آن چیزی جز «جهل» نبود. در واقع، عنصر جهل در کنار استفاده از عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، اصلیترین عامل جذب شامیان بهشمار میآمد. برایند این موضوع نیز در اطاعتپذیری مردم شام نمود یافت. تبعیت شامیان از امویان، بازخوردها و پیامدهایی نظیر اطاعت، جانفشانی برای بنیامیه، تلاش برای تثبیت و گسترش حاکمیت امویان، بغض و دشمنی نسبت به خاندان رسالت، و در نهایت حاکم شدن اسلام اموی را به همراه داشت.
Many of the people of the Levant have long been interested in the Umayyads
dynasty. This interest started from the time of Mu'awiyah. By taking special
measures, the Umayyads were able to attract the attention of people of the
Levant and make them obedient and devoted. Above all, the Umayyads
influenced people of the Levant by propaganda, the result of which was nothing
but "ignorance." In fact, the element of ignorance, along with the use of
psychological, social, economic and political factors, was the main factor in
attracting people of the Levant. The result was the obedience of people of the
Levant to the Umayyads which has consequences such as obedience, selfsacrifice
for the Umayyads, attempts to establish and expand the Umayyad
government, hatred and enmity towards the Prophet's family, and finally
establishment of Umayyad Islam.
خلاصه ماشینی:
علاقۀ شامیان به امویان بهاندازهای بود که وقتی معاویه در بستر بیماری افتاد و به مردم اجازه عیادت داد، دستهدسته از اهل شام به عیادتش آمدند و وقتی احوال رنجور او را دیدند، بسیار گریستند و بر ادامۀ حکومت بنیامیه تأکید کردند و خواهان خلافت یزید شدند.
منطق این رویکرد نیز مشخص است: معاویه تلاش فراوانی را برای تثبیت موقعیت شامیان بهکار برده بود؛ او با تدابیر شيطاني خود در جنگ صفین، توانست شام را مستقل از دولت اسلامی اداره کند و بعدها پس از جریان صلح امام حسن، دمشق را پایتخت جهان اسلام قرار دهد.
حضور معاویه بر مسند قدرت در شام، دورۀ اوجگیری ارتباط شامیان با امویان و بهتبع آن، علاقهمندی آنان به خاندان ابوسفیان بود؛ بهویژه اینکه معاویه با اتخاذ سیاستهای مکارانه که برگرفته از روحیۀ ریاکارانۀ او بود، توانست توجه مردم شام را بهسوی خود جلب کند.
مردم شام بهقدری در جهل نگه داشته شدند که در جنگ صفین نفهمیدند که چرا با وجود زنده بودن دو فرزند عثمان، معاویه باید خود را ولیّ دم خلیفۀ مقتول معرفی کند؟ وانگهی از خود نپرسیدند که اگر علی بر حق نیست، پس چرا هفتاد بدری و هفتصد نفر از افرادی که در بیعت رضوان با پیامبر شرکت داشتند، در میان لشکریان او حضور دارند؟ شخصی از یکی از عقلای شامی پرسید: این ابوتراب که خطیب او را بر فراز منبر لعن میکند، کیست؟ شامی پاسخ داد: «گمان میکنم سارقی از سارقان فتنهگر است!» هاشم مرقال، از یاران امیرالمؤمنین( نیز نقل میکند که در صفین یک جوان شامی را دید که رجزخوانی میکرد و علی( را بهدلیل قتل عثمان نفرین و لعن مینمود.