چکیده:
این مقاله، کنکاشی درباره معنا، مفهوم و ماهیت تحول من حیث هی هی در علوم انسانی به مثابه نرمافزار تمدن نوین اسلامی از منظر آیتالله خامنهای است. آنچه با کاربست روش توصیفی تحلیلی از بیانات آیتالله خامنهای استنباط میشود، این است که تولید علوم انسانی، به علت شان و کارویژه فکری و جهتدهندگی آن، که در ویژگی نرمافزار بودن این علوم مندرج است، واجد نقشی بی بدیل در شکلگیری تمدن نوین اسلامی است. از دیدگاه ایشان، مفهوم تحول در علوم انسانی دارای دو جزء ذاتی و قوامبخش میباشد که حقیقت و مفهوم این تحول را معنا و تبیین میکند. نخستین جزء ذاتی مفهوم تحول در علوم انسانی، رویکرد سلبی به علوم انسانی موجود است. روح این وجه سلبی تحول که رویگردانی همهجانبه و فراروی از علوم انسانی غربی به علت بحران ذاتی آنهاست، مستلزم انقلاب و واژگونی این علوم در حیطههای گوناگون مبانی، اصول، روش، جهتگیری و غایات و نیز تنزل آنها از مقام «محور تشخیص و معرفت نهایی انسان» بودن است. دومین و واپسین جزء ذاتی ماهیت تحول در علوم انسانی، رویکرد ایجابی به تولید حقیقی علوم انسانی اسلامی است. حقیقت این وجه ایجابی تحول، اقبال تام و همهجانبه به تفکر و اندیشه اسلامی است که به شیوهای محققانه بر متون و منابع الهی و فرهنگ عریق اسلامی تکیه میزند و با اتکا به چنین ظرفیتهای عظیم و غنی و عمیق اسلامیای، در مسیر پیوسته، دشوار و حیاتی تولید تاسیسی، اصالی و مبدعانه علوم انسانی اسلامی گام برمیدارد.
خلاصه ماشینی:
مسئله اصلی که ما در اینجا بر تنقیح، تحقیق و بررسی آن متمرکز خواهیم بود، علاوه بر بررسی جایگاه و نقش تولید و تحول علوم انسانی به عنوان نرمافزار در روند تمدنسازی اسلامی و تمدن نوین اسلامی، مسئله ماهیت و معنای تحول در علوم انسانی و اجزای ذاتی و قوامبخش آن از منظر متون و ادبیات بسیار غنی آیتالله خامنهای به عنوان مبدع فکری این گفتمان در دوره معاصر است.
سیر کار نیز بدین صورت است که از زاویه متون و بیانات آیتالله خامنهای، ابتدا در ذیل بخش نخست تحقیق، به نسبت، اهمیت و نقش و تأثیر تولید عام علوم در ایجاد تمدن نوین اسلامی اشارهای مختصر میکنیم و در ادامه پژوهشی اجمالی خواهیم داشت درباره نقش و تأثیر کلی تولید علم به معنای خاص در شکلگیری تمدن نوین اسلامی که شامل تولید علوم انسانی با محوریت خصیصه نرمافزاری بودن این علوم و هدایتگری کلان و همهجانبه آنها برای معرفت و حرکت جامعه به سمت تمدن اسلامی میباشد.
به طور کلی و سربسته، جوهره و حاق این نگاه را میتوان در «تحول علوم انسانی» (خامنهای، 19/9/1392) خلاصه کرد و همانطور که در مباحث بعدی بهتفصیل توضیح خواهیم داد، آنچه بخش اعظم این تحول را بازنمایی میکند، نوعی گذشت و فراروی بنیادین از علوم انسانی رایج غربی با اقامه تمام وجه تفکر به سمت مبانی اسلامی و سرچشمههای فرهنگ غنی آن است.