چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی سلامت روان و ابعاد دینداری (شناخت، باور، عواطف و التزام به وظایف دینی) و طراحی مدل علّی بین آنهاست. به این منظور گروه نمونه 1500 نفری از دانشجویان با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. اطلاعات با استفاده از آزمون سنجش دینداری خدایاریفرد و آزمون سلامت روان GHQ گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دینداری و سلامت روان ارتباط مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بررسی مدل ارتباطی نشان میدهد که شناخت دینی به طور مستقیم با سلامت روان ارتباط ندارد، اما باور دینی هم به طور مستقیم و هم با میانجیگری وظایف و عواطف دینی با سلامت روان مرتبط است. این مدل، برازش مناسبی دارد و طبق آن مهمترین معرف متغیر مکنون دینداری، باور است و پس از آن بهترتیب التزام به وظایف دینی، عواطف و شناخت قرار دارند. از مجموع یافتهها میتوان نقش ابعاد مختلف دینداری بر سلامت روان را نتیجه گرفت؛ به شکلی که باور دینی بیشترین تاثیر و شناخت دینی کمترین اثر را بر سلامت روان میگذارند که این امر دارای تلویحات کاربردی برای متخصصان و روانشناسان در تدوین مداخلات سلامت روان خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
از مهمترین این مدلهای ابعاد دینداری میتوان به موارد زیر اشاره کرد: بهرامی احسان (1380): سازمان نایافتگی مذهبی و رویآوری به مذهب؛ آذربایجانی (1382): عقاید و مناسک، اخلاق و جهتگیری مذهبی؛ معنویپور و شریفی (1383): عواطف دینی، باورهای دینی، دانش دینی، آثار دینی و اعمال دینی؛ خدایاریفرد و همکاران (1389): شناخت دینی، عواطف دینی، باور دینی و وظایف دینی؛ شهیدی و فرجنیا (1391): نگرش معنوی، توانایی معنوی؛ زارع و امینپور (1392): مشارکت دینی، پایبندی به اعتقادات دینی و رعایت مسائل شرعی.
مدل پیشنهادی ارتباط ابعاد دینداری و سلامت روانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) در این مدل فرض بر آن است که دینداری به طور کلی بر سلامت روان اثر دارد که این امر در پژوهشهای بسیاری مورد تأیید قرار گرفته است (آقاپور و حاتمی، 1389؛ بهرامی احسان و تاشک، 1383؛ حاجیزاده میمندی و برغمدی، 1389؛ خداپناهی و خاکسار بلداجی، 1384؛ عارفی و محسنزاده، 1390؛ کرمی و همکاران، 1385؛ نوابخش و پوریوسفی، 1385؛ پاراکاش و همکاران، 2013).
در ادامه بررسی نتایج پژوهش حاضر مشخص میگردد که اگرچه به طور کلی دینداری موجب افزایش سلامت روان میشود، اما در مقایسه ابعاد مختلف دینداری، باورهای دینی از بیشترین اثر برخوردارند و پس از آن عواطف دینی و عمل به وظایف دینی تأثیر مستقیم دارند.
بنابراین مشخص است که باور دینی دارای بیشترین آثار مثبت دینداری بر ابعاد وجودی انسان مانند سلامت روان بوده، این امر مبین نتایج پژوهش حاضر است.
در نتیجه وظایف دینی نیز دارای آثار مثبت دینداری بر ابعاد وجودی انسان مانند سلامت روان هستند و این امر مبین نتایج پژوهش حاضر است.
Religion-based emotional social support mediates the relationship between intrinsic religiosity and mental health.