چکیده:
نظریۀ ریختشناسی از جمله نظریههایی است که در زمینۀ تحلیلِ ساختاری آثار ادبی بسیار کارآمد است. اهمیت این نظریه سبب شد تا با رویکرد به آن، شعر مسافر از سهراب سپهری مورد مطالعۀ شکلشناسی قرار گیرد. این پژوهش به طور کلی به دو بخش تقسیم میگردد: بخش اول، به بیان مباحث نظری و اصول تئوری ریختشناسی و الگوی ولادیمیر پراپ در تحلیلِ آثار ادبی میپردازد. همچنین اصطلاحاتِ مربوط به این نظریه از قبیل «خویشکاری»، «نمودگار» و «حرکت» در این بخش شرح داده میشود. در بخشِ دوم، عناصر ریختشناسیِ شعر و ارکانِ موجود در آن در قالب جدولهایی ارائه میگردد. علاوه بر آن، نگارنده تحتِ عنوانِ تحلیل ریختشناسی مسافر، با توجه به الگوی ساختاری پراپ و بافتِ تاریخی آن به ارائۀ تحلیل کلّی از این شعر میپردازد. نتیجۀ این تحلیل نشان میدهد عناصر ریختشناسی و ساختارِ این شعر، علاوه بر برخی شباهتها با الگوی روایی پراپ، از ساختاری مستقل برخوردار است که آن را باید در چارچوب تفاوتهای جامعۀ ایران و روسیه تحلیل کرد.
Morphology theory, including the theory that it is highly efficient in terms of structural analysis of literary works. The importance of this theory led to the morphological study of the poem. This article is divided into two parts: The first part deals with the theory of morphology. Vladimir Propp's model is described in this section. Terms of Propp's theory is explained in this section. In the second part of the study will examine the poetry of Sohrab. This poem is somewhat close to the Propp model But its structure is completely independent. Because Iranian culture and Russian culture are different. The terminology of the theory of morphology is described in this
خلاصه ماشینی:
نتيجه ي اين تحليل نشان مي دهد عناصر ريخت شناسي و ساختار اين شعر، علاوه بر برخي شباهت ها با الگوي روايي پراپ ، از ساختاري مستقل برخوردار است که آن را بايد در چهارچوب تفاوت هاي جامعه ي ايران و روسيه تحليل کرد .
البته تحليل 1 - Vladimir Propp 37 شماره ٢٠، تابستان ١٣٩٣ ريخت شناســي در ادبيات فارســي موضوع تازه اي نيست اما نکته ي مهم در اينجاست که با اين نظريه تاکنون به تحليل آثار کلاســيک فارســي پرداخته شده است و هيچ گاه تا به امروز، تحقيق جامعي درباره ي تحليل شــعر نو فارســي از منظر ريخت شناســي انجام نشــده اســت .
زبان اين شــعر بر زبان طبيعي و متعارف روزگار ما مبتني اســت ؛ در آن هم لغات عاميانه ديده مي شــود و هم لغات فرنگي و به طــور کلي تمام عناصر زبان امروزي از لغــات کهن و عاميانه و ايراني و غيرايرانــي در آن وجود دارد اما به طور کلي ترکيب آنها منجر به زبان معيار فصيح ادبي دوره ي ما شده است .
در پاراگراف چهارم ، ميزبان حضور مي يابد و راوي ، گفت وگوي وي را با مســافر اين چنين مي شنود و روايت مي کند: «نگاه مرد مسافر به روي ميز افتاد:/ چه سيب هاي قشــنگي !/ حيات نشئه ي تنهايي است ».
قهرمان اين قصه همواره در سفر است ؛ به همين دليل خويشکاري انتقال مکان (G) 59 شماره ٢٠، تابستان ١٣٩٣ يکي از پر بســامدترين خويشکاري ها در اين روايت اســت .