چکیده:
امروزه زبانشناسان سه نقش یا کارکرد اصلی برای زبان میشمرند: 1-نقش ارتباطی که در محاورات روزمره و برای بر قراری ارتباط، وسایل ارتباط جمعی، مکالمات روزمره مردم و... کاربرد دارد. 2-نقش تهییجی یا برانگیزاننده که برای تهییج کردن شنونده یا خواننده در جهت پذیرفتن حرف یا نوشته گوینده یا نویسنده به کار میرود. این نقش زبان در میدانهای جنگ، موعظههای مذهبی، تبلیغات تلویزیون و... مورد استفاده قرار میگیرد. 3-کارکرد سوم، کارکرد شاعرانه است. در این کارکرد، کلمات چند بعدی، چند معنایی و گاهی مبهم هستند. اسطورهها و داستانهای آنان، بازمانده نقش سوم زبان هستند. کلام اساطیر همیشه مبهم و پر رمزوراز بوده است و حتی هرمس-خداینامه بری-که وظیفهی رمز گشایی پیامهای خدایان را داشته نیز اغلب اوقات ناموفق بوده است. از نظر یونگ اساطیر در واقع تجسمی از نیازهای درونی ناخوداگاه جمعی بشر هستند. او این نیازهای درونی که به اعتقاد او در بشر اولیه وجود داشته و نسل به نسل منتقل شدهاند را کهنالگو مینامد. مقاله حاضر در پی آن است که یکی از صورتهای قدیمی کهنالگوی آنیما را در مجموعه شعر نامههایی به ری را سروده سیدعلی صالحی بررسی کند و بر این فرض استوار است که دلیل در هم شکستگی، پریشانی و آشفتگی راوی "نامهها" جدا ماندن از آنیمای خود است که در این مجموعه شعر در قالب "ری را" تصویر شده است.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر در پي آن است که يکي از صورت هاي قديمي کهن الگوي آنيما را در مجموعه شعر نامه هايي به ري را سروده سيدعلي صالحي بررسي کند و بر اين فرض استوار است که دليل در هم شکستگي ، پريشاني و آشفتگي راوي "نامه ها" جدا ماندن از آنيماي خود است که در اين مجموعه شعر در قالب "ري را" تصوير شده است .
از نظر يونگ ، «انسان يک موجود دو جنسه است (همان طور که افلاطون هم مي گفت ) و عشق در نگاه اول به اين دليل اتفاق مي افتد که معشوق به طور کاملا ناگهاني بر همان ويژگي هاي کهن الگوي شخص دست مي گذارد.
اما "ري را"ي سيد علي صالحي چه ويژگي هايي دارد: اولين نکته اين که او شخص بسيار مهمي است و نقش مهمي در زندگي راوي ايفا مي کند چراکه اگر چنين نبود نوشتن اين همه نامه بي معنا بود.
» (ن ١٣) نور يعني دانايي و روشنايي کامل و اين تنها در صورتي براي راوي ميّسر است که با آنيما يکي شود و اين انشقاق که از ابتداي شعر بر او حادث شده را دوباره به وحدت برساند.
در ابتداي اين نامه به مردم عادي (کوچه نشينان ساده ) مي گويد که باد که در نظر راوي و اصولا" در ديدگاه خود صالحي نماد ويراني است ، همه چيز را ويران کرده است : «برودت بادها / سر بر خشت خالي و.