چکیده:
واژه ناسیونالیسم از دو کلمه national به معنی ملت و ism به معنی اعتقاد تشکیل شده است. این کلمه در زبان فارسی به معنی ملت دوستی و حس استقلال ملی ترجمه شد. بعضی از پژوهشگران معتقدند که این عقیده و باور از همان دوران باستان به صورت سنتی در میان ملتها وجود داشته است. ولی این پدیده در دو قرن اخیر در شکل مدرن آن بعد از انقلاب فرانسه ظاهر شد و منشا بسیاری از حوادث و تحولات در سطوح مختلف در جهان شده است. به طوری که از آن به عنوان بمب سیاسی زمان تعبیر میکنند. این باور سیاسی که موجب زوال حکومتهای سنتی و ملوک الطوایفی با ملتها و نژادهای ناهمگون شد، جهان را به شکل ملتهای با ویژگیهای قومی، نژادی و فرهنگی، سیاسی مشترک به همراه دولتهای ملی در آورد. این مکتب سیاسی چندین بار نقشه جهان را تغییر داده است و موجب جنگهای جهانی ویرانگر شد. برداشت ملتهای مختلف از ناسیونالیسم باعث شکل گیری انواع ناسیونالیسم شد.
Nationalism and National Interest in Globalization EraDr.Hasan Shamsini GhiasvandAbstract:The nationalism is composed of two words, including national and ism (means belief). The word translated into Farsi as national independ-ence and chauvinism. Some researchers believe that the belief exists among nations since ancient era. However, the modern phenomenon has appeared in two recent centuries after the French revolution and led to many events and developments in different aspects around the world. Also, the belief led to collapse of traditional states composed of different nations and heterogeneous ethnicities and consequently resulted in nation-states consists of people who have common political, cultural feature and ethnic background. The political school has changed the map of the world several times and caused destructive world wars. There are several kinds of nationalism because different nations perceive it differently.Key Words: Nationalism, School, Globalization, National State
خلاصه ماشینی:
براي واژه ناسيوناليسم معناهاي مختلفي ذكر شده است: - گونهاي احساس وفاداري به ملتي خاص (ميهنپرستي) - در مورد مشي و سياست، تمايل به رعايت منافع ملت خويش به تنهايي، به ويژه در حالتهايي كه پاي رقابت با منافع ملتهاي ديگر در ميان باشد.
اكثر نظرات ناسيوناليستي در اين رهيافت از تلفيق دو اصل اساسي ناسيوناليسم به وجود آمدهاند، يكي ماهيت سياسي ناسيوناليسم به عنوان - Deutsch يك ايدئولوژي كه مدافع تجانس دولت و ملتاند و ديگري ظرفيت ناسيوناليسم براي ارائه دادن هويت به افرادي كه از تشكيل گروه متبوع خود براساس فرهنگ، گذشته و طرح مشتركي براي آينده و وابستگي به يك سرزمين معين آگاهند.
علاوه بر اين اصالتبشر (اومانيسم) براي او نوعي جانشين مذهبي شده بود، كه همه اصالتها را به آسمان حواله ميدهد به تعبير ديگري روشنفكري كه رهبر انقلاب كبير فرانسه بود از فرمان عزل سر پيچيده بود و ميخواست اختيار لوح و قلم را به دست خود بگيرد و ميدانست كه به جاي وحي آسماني چگونه زميني شد، مثلا روح القوانينش، ميشود نوشت يا بايد نوشت و دايرهالمعارفنويسان نوعي انجيلنويسان جديد بودند و قرارداد اجتماعي را به جاي قضا و قدر مينهادند و آن وقت روشنفكر ايراني كه صد سال پيش به اين طرف به تعارض با روحانيت برخاسته، كي و كجا از نتايج انقلاب صنعتي برخوردار بوده است؟ و جز در حوزه استعمار و مصرف چه سهمي از علوم جديد دارد.
فاجعه دوران مصدق از آن روي وخيم است كه روشنفكران ليبرال رهبري را به دست گرفتند اما فرزانگي و بخت نگهداري آن را نداشتند (کاتم،230:1371) وی نتيجه میگيرد: «ناسيوناليسم ايراني در ورطه غيرعقلاني خويش غرق شده است» (همان:359) روند تحولات ناسيوناليسم ايراني پس از دوران دكتر مصدق و نيز در مسير قبلي خود كه مخالفت با سنت دين، فرهنگ و سنن بومي و مذهبي بود، استمرار يافت و اغلب روشنفكران ناسيوناليست ايراني در اين دوران مورد حمايت حكومت محمدرضا پهلوي بودند.