چکیده:
نام مکان یا جاینام میتواند افزون بر ابزار موقعیتنمایی، بیانگر روایت رسمی و مجاز از تاریخ باشد. از این رو پیکرهای شامل ۴۲۰ نام مکان ورزشی در پیش و پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ بهصورت تصادفی در بازهی زمانی سهماهه در سال ۱۳۹۸ گردآوری شد تا با اتخاذ رویکردی گفتمان-بنیاد در چارچوب نظری وندایک (2006) مورد بررسی قرارگیرد. یافتهها حاکی از آن است که در پی انقلاب ۵۷ مفاهیم مذهبی مرتبط با حکومت اسلامی جایگزین مفاهیم مرتبط با حکومت شاهنشاهی و ایران باستان شده، و حجم بالای نامهای ایدئولوژیک (85 درصد) بیانگر نظاممندی روال نامگذاری است. همچنین، یافتهها بیانگر آن است که نامگذاری بهعنوان ابزار مشروعیتبخشی به نظام حاکم و نیز مشروعیتزدایی از نظام پیشین و زدودن آثار گذشته بهکار گرفته شده است. از سوی دیگر، یافتههای این مطالعه دلالت بر آن دارد که قلمروی ورزش میتواند شاخصی از میزان تکثرگرایی مذهبی در یک جامعهی متنوع باشد.
A place name can give a legitimate account of history in addition to serving as a spatial reference. Accordingly, a corpus was created consisting of 420 sport venue names from the 1979 pre- and post-revolution eras collected randomly over a three-month period and was examined using van Dijk’s (2006) theoretical framework. The findings manifested that following the 1979 Revolution, religious concepts relating to the Islamic government replaced monarchy-related concepts and those relating to the ancient times, and the high number of ideological names (over 85%) implied a systematic way of naming. The findings also indicated that naming has been utilized as a legitimatization tool for the current government and has also been used to delegitimize and to obliterate the past. On the other hand, the findings implicated that the domain of sport can function as an indicator of religious pluralism and recognition of other religions in a diverse society.
خلاصه ماشینی:
نام هاي اماکن ورزشي در جمهوري اسلامي ايران و مقايسه ي آن با پيش از انقلاب : رويکردي گفتمان - بنياد ويدا شقاقي ١* 2 حسين رئيسي مقاله پژوهشي چکيده نام مکان يا جاينام ميتواند افزون بر ابزار موقعيت نمايي، بيانگر روايت رسمي و مجاز از تاريخ باشد.
بر اساس نتايج اين مطالعه ، اسامي خيابان هاي تغيير نام يافته پس از انقلاب اسلامي که نام شهداي جنگ تحميلي را بر خود گرفته اند، پايدارترين موارد بوده ، و اسامي خيابان هايي که بدون ارتباط با ايدئولوژي سياسي انتخاب شده اند، ناپايدارترين موارد را تشکيل داده اند.
آزرياهو (١٩٩٦) نيز در مقاله ي خود با عنوان «قدرت نام هاي خيابان » به بررسي عملکرد نشانه شناختي و سياسي اسامياي که در راستاي بزرگداشت و يادبود براي نام گذاري خيابان ها انتخاب شده اند، پرداخته است .
نگارنده همچنين توضيح ميدهد که چگونه درخواست براي نام گذاري يک جاده يا خيابان جديد يا تغييرنام يک خيابان يا جاده ي بزرگ به اسم لوتر کينگ مورد مخالفت قرار ميگيرد و در مقابل ، پيشنهاد تغييرنام يک خيابان يا جاده ي فرعي کم اهميت داده ميشود که از ديد کنشگران آمريکايي آفريقايي تبار، به نسبت دستاورد و اهميت تاريخي اين شخصيت ، نوعي کوچک شماري و تحقير وجهه تلقي ميشود.
٢٤- خودنمايي مثبت : بر اين اساس ، نام هايي همچون «آزادي»، «عدالت »، «وحدت » و مانند آن که براي نام گذاري اماکن ورزشي مورد استفاده قرار گرفته اند، به مثابه شعارهايي عمل ميکنند که به نظام جديد نسبت داده ميشود.