چکیده:
انسان در نزد پروردگار جهان دارای رتبه و منزلت والایی است و هر چیزی که به شرافت و کرامت او لطمه وارد کند در آموزه های دینی و الهی محکوم است زیرا کرامت انسان هدیه ای الهی و امری ذاتی برای انسان است از سویی کرامت انسان وجه مشترک تمام ادیان الهی و آسمانی است و شکنجه یکی از موضوعاتی است که کرامت انسان را هدف قرار داده است از این رو در بسیاری از فرهنگها و قوانین به عنوان جنایت علیه بشریت از آن یاد می شود. اسلام نیز به عنوان کامل ترین دین و با تکیه بر قوانین برگرفته شده از سرچشمه زلال هدایت، همه افراد را موظف به رعایت این حق نموده است، اما در برخی از منابع فقهی و حقوقی اسلام مستنداتی شامل ( ادله مستقیم و ادله غیر مستقیم) وجود دارد که جواز شکنجه را در ذهن تداعی و مخاطب را در تردید و یا لااقل به تأمل وا می دارد و تعارضی بین اخلاق، انسانیت و قوانین جزایی اسلام را در نگاه اول نمایان می کند، ژرف اندیشی در مبانی این ادله می تواند پاسخگوی بسیاری از ابهامات و سئوالات در این موضوع باشد.مقاله حاضر، پژوهشی نو و بنیادی است که بر پایه مطالعات کتابخانهای انجام گرفته و با تأکید بر مبانی فقهی و حقوقی اسلام و بررسی وقایع تاریخی و همچنین استفاده از احادیث و روایات، سعی در واکاوی ادله جواز شکنجه در دین اسلام و رفع ابهام در این زمینه دارد.بررسی مستندات و نتایج پژوهش نشان می دهد که فرضیه جواز شکنجه در اسلام به صورت "موجبهً جزئیه" پذیرفته شده است.ضرورت این سنخ پژوهشها از آن روست که فقه پویا در مقام پاسخگویی به شبهات و چالشها، باید به طور فعال به تبیین مواضع خود همراه با ادله مستحکم بپردازد.
خلاصه ماشینی:
در فقه و قوانين کيفري اسلام با تکيه بر الهامات وحياني هرگونه ظلم و ستم ، آزار و اذيت ، تعدي و تجاوز ممنوع است چرا که انسان را داراي مقامي بلند (مسجود فرشتگان (بقره: ٣٩) و خليفه الله (بقره: ٣٢)) معرفي نموده است ، بنابراين هرگونه تعرض نسبت به کرامت او منهي عنه واقع شده و در ابواب مختلف فقهي و در موارد بسياري براي تحريم آن ادعاي اجماع شده است اما با اين همه در ميان مستندات و ادله فقهي، مصاديقي وجود دارد که جواز شکنجه از کلام و سيره معصومين (ع ) جواز شکنجه استنباط مي شود و مخاطب را به حالت ترديد و يا لااقل او را به تأمل وا مي دارد.
دين اسلام به عنوان کامل ترين دين و از آنجا که (افزون بر مباحث فقهي و حقوقي) جنبه اخلاقي براي کيفر قائل است لذا حفظ کرامت بشري را لازم و هر نوع تعدي به ديگران را نفي نموده است و مبناي اين حکم هم آيات متعدد قرآن، روايات، اجماع و عقل ميدانند که مستندات جرم انگاري اين پديده به صورت صريح در آن بيان شده است ؛ اما در ميان برخي از مستندات و اقوال بزرگان مطالبي وجود دارد که معتقدند در برخي شرايط ممکن است منافع عاجل و مهمتري اقتضا نمايد که استفاده از شکنجه مجاز گردد البته اين نوع نگاه تنها در بين انديشمندان اسلامي وجود ندارد بلکه برخي از نظريه پردازان غربي نيز اين مطلب را تأييد نموده اند.