چکیده:
ادبیات عامیانه در فرهنگ و سنتهای بومی و اقلیمی هر منطقه ریشه دارد. جهرم، شهری در جنوب شرقی فارس است و جهانگردان، این شهر را در گذشته «جنگل نخل» نامیدهاند که بیانگر انبوه نخلستانهای این شهر بوده است. نخل و امور وابسته به آن در ادبیات عامیانه و شفاهی این شهرستان، جایگاه ویژهای دارد و در سنن، آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای مردم وارد شده است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی جایگاه و اهمیت این درخت در یکی از جنبههای ادبیات شفاهی مردم جهرم؛ یعنی کنایات و ضربالمثلها پرداخته و نمونههای مختلفی از آن را به دست داده است. کنایات، ضربالمثلها و تشبیهات مَثَلی که از نخل و اجزا و امور مربوط به آن یاد شده، از نظر اهداف معنایی، کاربردی، تفاوتی با سایر کاربردهای مثلها و کنایههای فارسی ندارند و علاوه بر جنبۀ اخلاقی و تربیتی، گاهی نیز مطایبهآمیزند. از نظر واژگانی معمولاً این زبانزدها به دلیل به کاررفتن الفاظ ویژۀ محلی، اختصاص به شهرستان جهرم دارند. تنوع واژگان محلی مربوط به نخل و نخلداری در این مثلها شایان توجه است.
Folk literature is rooted in the indigenous traditions and cultures of each region. Jahrom is located in the southeast of Fars, and the tourists in the past called this city "palm forest", which means many groves in this city. Palm and its related matters have a special role in the popular and oral literature of this city and it has been included in the traditions, customs, beliefs and convictions of the people. This article used descriptive-analytical method to analyze the position and importance of this tree in one of the aspects of the oral literature of Jahrom’s people, i.e. allusions and proverbs, and it has given various examples of it. The allusions, proverbs, and parables of the palm and its components and related matters are not different from other uses of Persian proverbs and allusions in terms of semantic and practical purposes, in addition to the moral and educational aspects; moreover, they are sometimes comparable. Lexically, these celebrities are usually assigned to the city of Jahrom due to the use of local words. The variety of local words related to palm and palm caring in these examples is noteworthy.
خلاصه ماشینی:
نخل به عنوان یکی از مهم ترین عناصر طبیعی و اقتصادی این منطقه در ادبیات شفاهی ، سنن ، آداب و رسوم ، اعتقادات و باورهای مردم وارد و باعث شده که این درخت و امور وابسته به آن نیز در ادبیات شفاهی و عامیانۀ جهرم اعم از ضرب المثل ، کنایه ، تشبیه ، واسونک ، باورهای عامیانه ، آداب و رسوم ، اشعار، ترانه و متل های محلی متعدد حضور یابد و کارکردهای مختلفی داشته باشد.
به دلیل حضور پررنگ این درخت و امور وابسته به آن در مثل ها، تشبیهاتَ مثلی، کنایه ها و به طور کلی ادبیات شفاهی مردم جهرم ، نگارندٔە این مقاله ۴۵ ضرب المثل ، تشبیهَ مَثلی و کنایه دربارٔە نخل را در لهجۀ جهرمی، جمع آوری و تحلیل کرده است .
جدا از مثل هایی که به طور کلی در زبان فارسی رایج دربارٔە نخل و خرما وجود دارد و در سراسر کشور از جمله جهرم به کار میرود و جهرمیها هم آن ها را به کار میبرند، مردم این شهر خود کنایه و مثل های محلی نیز دربارٔە نخل دارند.
برخی از این مثل ها مانند «رطب خورده ، منع رطب نمیکند» در جهرم با تغییری اندک به صورت «خرماخورده ، منع خرما کی کند یا نمیکند» به کار میرود ولی ِ َمثل های جهرمی دربارٔە نخل ، اغلب منحصربه فردند.