چکیده:
امروزه در دنیا رقابت زیادی بین کشورها روی می دهد اما باید دیدکدام یک از کشورها در ایجاد امنیت اقتصادی و رفاه ملت خود تلاش بیشتری داشته اند. طی دهه های اخیر،احزاب سوسیالیسم و لیبرالیسم بازی گران اصلی عرصه بین المللی بوده اند که در طول تاریخ باهم به رقابت پرداختند ، دراین زورآزمایی بین المللی، کشور های سوسیالیستی به دلایل متعدد دچار فروپاشی شدند ، ولیبرال پیروز میدان شد.امروزه لیبرال با مشکلات متعددی درگیر است. لذا با رویکردآسیب شناسی جامعه ی اقتصادی جهانی ، طرح هایی دراین مورد ارائه گردیده است. امروزه کشور های صنعتی و مدرن دنیا با مشکلاتی نظیر کم بازدهی و هزینه های بالای حقوق کارگران مواجه اند که پیشنهاد می شود؛ روش اول ) شرکت های دولتی از انحصارکامل دولت خارج وسهام آن به صورت مساوی بین دولت و کارگران تقسیم شود، سود حاصله آن نیز عادلانه به طور خودکار به وسیله سهام بین دولت وگارگران تقسم شود.با این روش.انگیزه برای تلاش بیشتر می شود و چرخه تولید رشد خواهد کرد دولت نیز از پرداخت های هنگفت حقوق کارگران معاف می گردد، روش دوم) شرکت های بزرگ دنیا به دلیل جلوگیری از ضرر مالی مجبور به تعدیل نیرومی باشند در این موارد دولت ضمن حمایت مالی از این نوع شرکت ها از تعدیل نیروی انسانی جلوگیری وقسمت بزرگ اداره شرکت را بدست کارگران قراردهد در ازای آن تمام کارگران به منظور ایجاد بازار بیشتربا تولید کالاهای ارزان ، تولید و صادرات آن به کشور های جهان سوم را آغاز نمایند، روش سوم) مهمترین زمینه هایی که دولت باید در اجرای آن مداخله کند جلوگیری از اجحاف حق کارگران توسط شرکت ها و جلوگیری از ایجاد بازار سیاه می باشد. همچنین دولت باید از سایر صنایع حیاتی با اعطای وام هایی با بهره کم تفاوتی در مقابل سایر صنایع قائل شود. دولت می تواند از شرکت هایی که افراد زیادی را به اشتغال در آورده اند و برنامه های بیشتری جهت اشتغال بیشتر افراد دارند به منظور حمایت از آن ها مالیات کمتری به نسبت بقیه شرکت ها در یافت کند تا با این کار باعث ایجاد رقابت در بین شرکت ها شود. در پایان باید گفت، جهت حفظ رقابت سالم بین شرکت ها و جلوگیری از تبانی آنان به منظور افزایش قیمت دولت باید همان کالای تولیدی را به صورت انبوه وارد و یا مالیات چند برابری از آنان دریافت نماید تا سایر شرکت ها دست به چنین اقدامات مخربی نزنند.
خلاصه ماشینی:
مطلب دیگری که به آن اشاره شده رقابت غلط شرکت های خصوصی بوده که باعث افزایش بیش از حد تولید و تجاوز به حقوق کارگران بود، اما ما با درک این مطلب که امروزه در کشور های پیشرفته جهان دیگر همانند برده با کارگران رفتار نمی شود و به حقوق و مزایای کارگران احترام گذاشته می شود می توان به اشتباه این نظریه پی برد، همچنین با ایجاد رقابت شاهد افزایش کیفیت کالا بوده ایم، اما باید این نکته را خاطر نشان کرد که در برخی کشور های سرمایه داری که هنوز به آن رشد کافی نرسیدند و یا حتی معدود کشور های پیشرفته هم حقوق کارگران پایمال می شود، نظریات مارکس همانند هشداری برای جامعه لیبرالی است که باید به حقوق کارگران احترام گذارند.
تحلیل:مارکس درباره انسانی کردن نظام سرمایه داری نظریه های متعددی ارائه داده و همین طور از محدودیت های اجتماعی افراد سخن به میان آورده اما در اکثر کشورهای سوسیالیستی شاهد نقض حقوق بشر بوده ایم دید منفی مارکس به دولت رفاه و مزایای آن تا حدودی اشتباه است بدین دلیل که کارگران بازنشسته می توانند از تمامی مزایای بیمه و نظایر آن بهره ببرند(البته در برخی کشورهای جهان سوم سازمان های بیمه همانند دستگاه های پول ساز گشته اند.
این نظریه هیناردکینز به صورت خود کار باعث تشکیل شرکت های نیمه دولتی می شود، همکاری دولت با بخش خصوصی در شرکتی که به دست بخش خصوصی ساخته شده در واقع نوعی دخالت دولتیست اما از آن جا که در جامعه لیبرالی دولت همواره به دنبال خصوصی سازی و سبک کردن دولت است می توان زمینه را برای سرمایه گذاری بخش خصوصی در شرکت های دولتی فراهم کرد در واقع با این کار نه تنها که تداخلی در بازار آزاد ایجاد نمی شود بلکه روند خصوصی سازی رشد می کند.