چکیده:
دیرزمانی دگرگونی در نظام سیاسی با مولفههایی ساختاری در علم سیاست شناخته میشد که نقش فرهنگ را چندان جدی نمیدانستند اما در دنیای پست مدرن، آن گونه که «کیت نش»[1] اشاره میکند سیاست با ظهور مولفههایی مانند سیاست هویت، سیاست تفاوت و سیاست جنبشهای اجتماعی جدید، فرهنگی شده است. کنشگران عرصهی سیاست امروزه تنها افرادی نیستند که با رای دادن و مشارکت سیاسی از طریق فرآیندهای معمول شناخته شوند. افراد و گروههایی در این بین، راههای دیگری برای تاثیرگذاری و مشارکت در امر سیاسی را برمیگزینند که بیشتر متاثر از سبک زندگی فرهنگی جهانیشده است. این مقاله تاثیر تحولات سبک زندگی در پرتو جهانیشدن فرهنگ از رهگذر مفهوم مصرفگرایی در شکل عام و مصرفگرایی سیاسی در شکل خاص را بر تقاضای دگرگونی سیاسی کاوش کرده است. استدلال مقاله این است که جریانهای جهانی سرمایه، کالا، خدمات، فناوری، ارتباطات و اطلاعات به طور فزایندهای کنترل دولت بر زمان و مکان را تضعیف کرده است. هویتهای متعدد، سیطرهی دولت بر زمان تاریخی را که از طریق به کارگیری سنت و باز برساختن هویت ملّی میسر میشد، به چالش فرا میخوانند و در این فضا مهمترین مسئله برای دولتها، پویایی و عقلانیت در تدوین و کاربست سیاستهای فرهنگی است.
[1]. Kate Nash
For many years, political changes were determined by structural variables neglecting the role of culture in political science. In postmodern era, as Kate Nash argues, politics has become cultural due to the emergence of such subjects as politics of identity, politics of difference and the politics of social movements. Nowadays, political actors are not individuals solely recognized by political participation and voting in conventional processes. Individuals and groups choose other ways for being effective and for participating in a political affair which is mainly influenced by cultural globalization lifestyles. This article explores the effects of developments in the lifestyles in the light of cultural globalization from the perspective of consumerism concept in general form and political consumerism in the specific form on demanding political change. This study argues that global flows of capital, products, services, technology, communications and information attenuate the states control over time and place increasingly. Plural identities challenge the state rule on historical moment practicable by implementation of tradition and restructuration of national identity and if so the most important problems facing states are dynamics and rationality in compilation and application of cultural policies.
خلاصه ماشینی:
رشد فزاينده ي حوزه ي فرهنگ در بستر سازمان دهي اقتصادي پسافورديسم و سرمايه داري مصـرفي يـا سـرمايه - داري چندمليتي، ابعاد جديدي از حيات سياسي و انديشه ي سياسي را برجسته نموده است که از آن با عنـوان "سياسـت جديد" ياد ميکنند (نش ، ١٣٨٨) امروزه روشن است که جهاني شدن فرهنگي به فراخور قابليت عرضه و محتوا ميتواند مخاطبان بـي شـماري را بـا خود همراه سازد و از اين رو تأثيرات چشمگيري در سطوح خـرد و کـلان اجتمـاعي ايجـاد کنـد.
ايـن مقالـه از رهگـذر تأثير جهاني شدن فرهنگي بر سياسي شدن سبک هاي زندگي و مصرف به عنوان اساسي ترين مؤلفه ي آن، کوشش دارد ايـن موضوع را بررسي کند که آيا ظهور جنبش هاي معروف بـه سـبک زنـدگي واجـد پتانسـيل مخـاطره بـراي هويـت ملـي و نظامهاي سياسي است و مصرفگرايي (سياسي ) ميتواند به عنوان راهبرد تازه اي از مقاومت ، خواست تغييرات در سـاختار سياسي را منجر شود.
سبک زندگي / سياست سبک زندگي در ادبيات جامعه شناسي از مفهوم سبک زندگي دو برداشت ومفهوم سازي وجود دارد، يکي مربوط بـه دهـه ي ١٩٢٠، کـه سبک زندگي معرف ثروت و موقعيت اجتماعي افراد و غالبا به عنوان شاخص تعيين طبقه ي اجتماعي به کـار رفتـه اسـت (چاپين ١٩٩٥؛ چاپمن ١٩٣٥) و دوم به عنوان شکل اجتماعي نويني که تنها در متن تغييـرات مدرنيتـه و رشـد فرهنـگ مصرفگرايي معنا مييابد (گيدنز ١٩٩١؛ بورديو ١٩٨٤؛ فدرستون ١٩٨٧ و١٩٩١) و در اين معنا سبک زندگي راهي اسـت براي تعريف ارزش ها و نگرش ها و رفتارهاي افراد که اهميت آن براي تحليـل هـاي اجتمـاعي روزبـه روز افـزايش مـي يابـد (اباذري، ١٣٨١).