چکیده:
نگاه عمیق به موضوع آب و بحرانهای مربوط به آن نشان میدهد بیشترِ مسائل پیشآمده در این حوزه ناشی از سیاستگذاری غیرصحیح، غیرکارشناسی، و شتابزده بوده است. بحران دریاچۀ ارومیه یکی از بحرانهای آب ایران است که در سالهای اخیر حساسیتهای ملی و بینالمللی شدیدی نسبت به آن ایجاد شده است. این تحقیق با استفاده از گراندد تئوری/نظریۀ زمینهای و با مصاحبۀ عمیق در بین کارشناسان شرکت سهامی آب منطقهای آذربایجانغربی صورت گرفته است. با استفاده از نمونهگیری هدفمند پس از مصاحبه با شش کارشناس مطلعِ محقق به اشباع دادهها رسید. نتایج حاصل نشان داد که نبودن آمایش سرزمین، کماهمیت شمردن مطالعات ارزیابی اجتماعی و زیستمحیطی، خلأ قانونی مسئولیتها، تعهدات و وظایفِ ذینفعان آب و نبودن هماهنگی و رویۀ مشخص بین سازمانهای دخیل از جمله مهمترین شرایط علّی بحرانِ دریاچۀ ارومیه بودند. فقدان آموزش و آگاهی ذینفعان از جمله بهرهبرداران کشاورزی، نبودنِ کشتهای جایگزین، نبودنِ منابعِ معیشت پایدار و اختصاص یارانه به آب از بسترهای اصلی این بحران است و گسترش حفرِ چاههای عمیق و نیمهعمیق در سالهای اخیر، تغییرات اقلیمی از شرایط مداخلهگر در بروز بحرانِ دریاچۀ ارومیه بودند. پیامدهای این پدیده از بینرفتن اکوسیستمِ گیاهی و حیوانی و از دستدادن قابلیتِ زیستِ انسانی در زمان حال و آینده خواهد بود. استراتژی مورداستفاده مقابله و اصلاح در قالبِ تغییر نوعِ کشت، پلمپ و بستن چاههای غیرمجاز و صرفهجویی در مصرف آب بهعنوان راهبردهای این پدیده شناسایی شدند. در نهایت، پدیدۀ ظاهرشده، تشدید بحرانِ آبِ دریاچۀ ارومیه است.
خلاصه ماشینی:
مدل داده بنياد بررسي جامعه شناختي حکمراني آب در بحران درياچۀ اروميه ١ عبدالحميدافسري ،٢ سعيد حاجي ناصري ،٣ محمدفاضلي ،٤ داود فيرحي ٥ چکيده نگاه عميق به موضوع آب و بحران هاي مربوط به آن نشان مي دهد بيشتر مشکلات اين حوزه ناشي از سياست گذاري غيرصحيح ، غيرکارشناسي ، و شتاب زده بوده است .
فقدان آموزش و آگاهي ذي نفعان از جمله بهره برداران کشاورزي ،نبودن کشت هاي جايگزين ،نبودن منابع معيشت پايدارواختصاص يارانه به آب ازبسترهاي اصلي اين بحران است و گسترش حفر چاه هاي عميق و نيمه عميق در سال هاي اخير، تغييرات اقليمي از شرايط مداخله گر در بروز بحران درياچۀ اروميه بودند.
مقولۀ محوري نبود آمايش سرزمين (به تصویر صفحه مراجعه شود) در طرح هاي توسعۀ آب کشور دو مشکل اساسي وجود دارد: اول اينکه احداث سازه هايي نظير آب ، سياست هايي تک نسخه اي است که براي همۀ اقليم ، فرهنگ و مناطق جغرافيايي ايران يکسان ديده مي شود؛ دوم اينکه چشم انداز درازمدت سدسازي يا ساير سازه هاي آبي تنها در ابعاد فني و آب رساني لحاظ مي شود و عملا از ابعادي نظير جمعيت ، اجتماع محلي ، تأثيرات بر مناطق همجوار، پيش بيني مهاجرت هاي احتمالي و...
مقولۀ محوري کم اهميت شمردن مطالعات ارزيابي (به تصویر صفحه مراجعه شود) تأثيرات اجتماعي و زيست محيطي شناخت آثار و پيامدهاي اجتماعي ، زيست محيطي طرح هاي توسعه اي نه تنها قبل از اجرا بلکه در حين و بعد از آن نيز مورد توجه قرار گيرد به علت حياتي بودن آب براي بشريت ، به نظر مي رسد بايد به ارزيابي آثار اجتماعي سازه هاي آبي ، با حساسيت ويژه اي توجه کرد.