چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای شخصیتی و سبکهای دلبستگی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افراد عادی میباشد. این تحقیق از نوع علی مقایسهای میباشد که در آن از طرح مورد شاهدی استفاده شده است. در راستای هدف فوقالذکر 31 نفر از افراد اسکیزوفرنی و 29 نفر مادران افراد عادی انتخاب شدهاند. از مادران این افراد دعوت شد تا پرسشنامه شخصیت میلون و پرسشنامه سبک دلبستگی هازان و شیور را پر کنند. دادهها بهوسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و مادران افراد عادی در ویژگیهای شخصیتی و سبک دلبستگی با هم تفاوت معناداری دارند. مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ازلحاظ ویژگیهای شخصیتی افسردگی، هیستیری، نارسیستیک، ضد اجتماعی، سادیسم، اضطراب، الکلیسم، مرزی، افسردگی اساسی، جسمانی شکل، مانیک، پارانوئید، اسکیزوتایپال با مادران افراد عادی تفاوت دارند و سبک دلبستگی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر سبک دلبستگی مضطرب دو سویه بود اما مادران افراد عادی نمرات بالاتری را در سبک دلبستگی ایمن و پس از آن اجتنابی گرفتند. پس میتوان نتیجه گرفت: مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ازلحاظ ویژگیهای شخصیتی و سبک دلبستگی تفاوت معناداری با مادران افراد عادی دارند.
خلاصه ماشینی:
1 - Horowitz 2 - Manassis 3 - Kasari & Sigman 1 - Fravelli 2 - Cassidy & shaver 194 دوره ٧، شماره ١، بهار ١٤٠٠، صفحات ٢٠٧- ١٨٧ داگان ١ و همکاران (١٩٩٨)، افرادي که در معرض خطر خانوادگي براي ابتلا به افسردگي بودند را مورد بررسي قرار دادند و رابطه بين ادراکات والدين و تاريخچه افسردگي آنها را مطالعه کردند، يافته ها نشان داد که مراقبت پايين از سوي والدين با افسردگي ارتباط داشت و اين ارتباط از روان نژندي مستقل بود.
فرضيه اول پژوهش اين بود که بين ويژگيهاي شخصيتي مادران بيماران مبتلا به اسکيزوفرني و افراد عادي تفاوت معناداري وجود دارد.
يافته هاي پژوهش حاضر، فرضيه اول پژوهش را بطور کلي مورد تاييد قرار داد و نشان داد که بين مادران بيماران مبتلا به اسکيزوفرني و افراد عادي از نظر ويژگيهاي شخصيتي تفاوت معناداري وجود دارد.
اين يافته ها با نتايج تحقيقاتي که در زمينه ي رابطه ي رفتار والدين بويژه مادر با ايجاد اختلال اسکيزوفرني در کودک انجام شده است نيز همخواني دارد.
200 دوره ٧، شماره ١، بهار ١٤٠٠، صفحات ٢٠٧- ١٨٧ نظريه پردازان اوليه نيز که علت شروع و عود اختلال اسکيزوفرني را روابط بيمار گونه در درون خانواده مي دانستند معتقد بودند که رفتار اسکيزوفرنيک پاسخي به پيام هاي ضد و نقيض والدين است که بصورت کلامي يا غير کلامي به بيمار ارائه شده است (کاپلان و سادوک، ١٣٦٢).
فرضيه دوم تحقيق اين بود که بين سبک هاي دلبستگي مادران بيماران مبتلا به اسکيزوفرني و افراد عادي تفاوت معناداري وجود دارد.