چکیده:
با مطالعه عبارات فقها و حقوقدانان پیرامون تعریف عقد و برشمردن آثار آن، میتوان به این نتیجه دست یافت که در نظر ایشان، ابتناء بر قصد انشاء و ایجاد تغییر در عالم اعتبار، دو ویژگی جدایی ناپذیر عقد به شمار می آیند. این رویکرد سبب شده تا در گذر زمان، استعمال لفظ عقد تنها در معنای صحیح آن رواج یافته و عقد باطل با قراردادی که واقع نشده است، یکسان دانسته شود. با وجود این، به نظر می رسد هرچند هر دو حالت فوق در عدم ایجاد اثر به نحو علّت همسان بوده؛ اما عقد باطل، پدیده ای واقعی است که در برخی مواقع می تواند سبب ایجاد اثر شود. ثمره عملی این ادّعا در مواردی از قبیل خیار تبعّض صفقه، حقّ فسخ ناشی از بطلان شرط و حتی قاعده انحلال عقد واحد به عقود متعدد، آشکار می شود. نگارندگان نوشتار حاضر با بررسی آرای فقها و مطالعه مواد قوانین ایران معتقدند که لفظ عقد، در معنایی اعمّ از صحیح و باطل وضع شده و به این ترتیب عقد به عنوان مقسم، نه ماهیّتی اعتباری، که پدیده ای واقعی قلمداد می شود.
Studying the sentences of jurists and legal experts concerning the definition of contract and enumeration of its effects, one can reach the conclusion that in their view, reliance upon the intention of construction and creation of a change in the world of mind are two inseparable features of contract. This approach has caused the term “contract” to be merely used in the course of time in its true meaning and the void contract to be identified with a contract that has not been sealed. Nevertheless, it seems that although both abovementioned states are the same in failure of creation of an effect, void contract is a real phenomenon that in some cases can create effect. The practical outcome of this claim is clear in such cases as the option of contract invalid in part, right of termination as a result of the nullification of the condition, even the principle of reduction of single contract into several contracts. Having assayed the ideas of the jurists and the Iranian laws, authors of current essay believe that the term “contract” is coined to refer to both correct and void contracts and thus, contract is considered to be a source of division and not a mentally posited entity that is taken as a real phenomenon.
خلاصه ماشینی:
بازخواني ماهيت عقد و تحليل جايگاه عقد باطل در فقه اماميه و حقوق ايران حامد خوبياري / پوريا رضي تاريخ دريافت : ١٣٩٨/١١/٢٣ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٠٢/٠٧ چکيده با مطالعه عبارات فقها و حقوقدانان پيرامون تعريف عقد و برشمردن آثار آن ، ميتوان به اين نتيجه دست يافت که در نظر ايشان ، ابتناء بر قصد انشاء و ايجاد تغيير در عالم اعتبار، دو ويژگي جدايي ناپذير عقد به شمار مي آيند.
براي مثال ، اگر عقد باطل با عدم آن يکسان دانسته شود؛ چرا بايد بطلان قسمتي از قرارداد موجب خيار تبعض صفقه باشد، اما عدم قبول همان قسمت از قرارداد، عدم مطابقت ايجاب با قبول قلمداد شده و نتيجه آن عدم انعقاد قرارداد باشد؟ درنظر بگيريد شخصي با اطلاع از بطلان بخشي از قرارداد، ايجاب بايع را بپذيرد؛ در اين صورت عقد منعقد شده و خريدار آگاه مطابق با ماده ٤٤٣ قانون مدني مستحق دريافت بخشي از ثمن است .
آن چه گفته شد تنها مؤيد اين مطلب است که عقد به عنوان سبب ميتواند موضوع بحث اتصاف به صحت و بطلان باشد؛ اما پرسش اصلي آن است که با توجه به حقيقت عرفيه بودن مفهوم عقد، افراد جامعه لفظ عقد را اعم از صحيح و باطل وضع نموده اند يا آن که تنها به عقد واجد اثر، عقد گفته مي شود؟ استدلال کساني که وضع لفظ براي مفاهيم اعتباري را لغو ميدانستند آن بود که در ارتکاز عقلاء، مالکيت يا نيابت باطل معنا ندارد.