چکیده:
تمسک به «مفاهیم» در استنباط بسیاری از احکام فقهی، از اهمیت آن در فرایند اجتهاد عامه و خاصه حکایت دارد. مفاهیم، از جمله مسایل مشترک میان فریقین در علم اصول فقه است، کلیات این بحث میان امامیه و اهل سنت مشترک است که به بررسی چیستی مفهوم، ضابطه مفهوم و اقسام مفهوم میپردازد. در علم اصول فریقین «مفهوم» به دو دسته «موافق» و «مخالف» تقسیم میشود. موضوع این پژوهش درباره حقیقت، خاستگاه و ملاک تحقق مفهوم مخالف میان فریقین است که با روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای به آن میپردازد. اینکه مفهوم مخالف در نظرگاه عامه و خاصه از قبیل مدلول مطابقی یا التزامی کلام است یا هیچ یک از این فرضیات نیست، بلکه از مدالیل تکلم است، و اینکه ملاک و ضابطه مفهوم داشتن جمله در اندیشه اصولیان فریقین چیست، موضوعی است که اثر حاضر در تبیین آن میکوشد.
خلاصه ماشینی:
اينکه «مفهوم مخالف » در نظرگاه عامه و خاصه از قبيل مدلول مطابقي يا التزامي کلام است يا هيچ يک از اين فرضيات نيست ، بلکه از مداليل تکلم است و اينکه ملاک و ضابطه مفهوم داشتن جمله در انديشه اصوليان فريقين چيست ، موضوعي است که اثر پيش رو در تبيين آن مي کوشد.
«مفهوم » مدلولي است التزامي که اين نکته را بيان کند: اگر بعضي از قيدهاي مدلول مطابقي از بين برود و مختل گردد، حکم «منطوق » نيز منتفي خواهد شد؛ يعني انتفاي قيد، موجب انتفاي حکم خواهد بود (صدر، ١٣٨٦، ج ٢، ص ١٠٠).
اين تعريف جامع بين شيعه و اهل تسنن است ؛ با اين حال شعيه و اهل سنت از دو جهت با هم اختلاف دارند: الف ) اصوليان اماميه «منطوق » را دلالت مطابقي ميداند؛ در حالي که برخي از اهل سنت مانند نمله ، «منطوق » را اعم از دلالت مطابقي و التزامي ميدانند؛ ب ) برخي از اصوليان شيعه مانند مرحوم ناييني و محقق عراقي مفهوم را مدلول التزامي دانسته و نيز شهيد صدر «مفهوم » را حصه اي خاص از مدلول التزامي ميدانند؛ در حالي که افرادي همچون نمله از اصوليان عامه ، مدلول التزامي را داخل در «منطوق »، و معناي مستفاد از لفظ در غير محل نطق را «مفهوم » ميدانند.
شاهد آنکه قايلان به مفهوم شرط براي اثبات آن به براهين بسيار دقيق فلسفي تمسک ميکنند و اين دقيقا خصوصيتي است که در لوازم غير بين وجود دارد و محقق خويي نيز وجوب مقدمه و مانند آن را با همين بيان از تعريف «مفهوم » خارج ميکند (حائري، ١٤٠٨، ج ٤، ص ٩).