چکیده:
بطور کلی دیدگاه نصر درباره هنر به لحاظ ایجابی واجد چند مولفه اساسی است. در این مقاله ابتدا این مولفهها را برشمرده و توصیف کرده ایم، مولفههایی نظیر پیوند با سنت، امر قدسی، حقیقت هستی، کاربرد در زندگی و نظیر اینها. به لحاظ سلبی نیز مولفههایی در آن قابل تشخیص است، نظیر تقابل با هنر مدرن، خالی بودن از جنبه فایدهگرایانه، عدم محوریت هنرمند و نظیر اینها. پس از مرحله توصیف، درصدد پاسخ به این پرسش برآمدهایم که کسی که در عصر حاضر، چه در مقام هنرمند و چه در مقام مخاطب اثر هنری، با هنر سر و کار دارد، اگر از منظر نصر به هنر بنگرد چه بهرهای خواهد برد؟ در این خلال، اعتبار و استواری دیدگاه نصر به نحو انتقادی آزموده شده است.
Nasr’s philosophy of Art contains several affirmative components such as connecting with tradition, the sacredness, the truth of being, utility of art in ordinary life and etc. First we have explained those components. on the other hand, his theory contains several negative components such as the critic of the modern art, the critic of utilitarianism, the critic of the artist’s central role and etc. These aspects, too, have been explained in this paper. Following description, we have deal with this question: What the contemporary artist or audience of artwork would gain if he looks to art from Nasr’s view point.
خلاصه ماشینی:
وي معتقد است براي خلق آثار عمده سنتي، به ويژه هنر قدسي، حضور راستين يک سنت راستين زنده با بعد شهودي سالم ، ضروري است (نصر، ١٣٨٣: ٢٠٩) از نظر وي هنرمند سنتي به معرفتي نياز دارد که سرشت عقلاني صرف دارد و اين معرفت از طريق سنت به دست ميآيد.
بطور کلي هنر ديني وابسته به جهان مدرن ميباشد و بسياري از متفکران هنر مربوط به دوره رنسانس را حتي اگر داراي موضوع ديني باشد در زمره آثار اومانيستي و حداکثر ديني قرار ميدهند و نه هنر قدسي(جهانبگلو، ١٣٨٥: ٣٤٧) و لذا اگر در تمدن هاي سنتي، مقوله هنر ديني به معناي امروزي که در تقابل با هنر ديني تهي از حقايق و اصول ديني در نظر گرفته شود بيگمان گمراه کننده است و در تمدن سنتي چنين هنري وجود ندارد.
اما وقتي حقيقت و زيبايي دو رکن اصلي هنر در آثار هنرهاي سنتي ميباشد، منظور از زيبايي چيست ؟ تعريف زيبايي از منظر سنت گرايان با تعاريف سايرين متفاوت ميباشد از اين رو زيبايي فقط به ديد بيننده منحصر نميشود، بلکه در طبيعت اشيا اين زيبايي را بايد جستجو نمود، چرا که خداوند زيبايي مطلق است و هر آنچه را که در طبيعت قرار داده مظهري از اين زيبايي هستند و اينگونه خداوند زيبايي خود را در ديگري يعني در پديده هاي گوناگون تحقق ميبخشد و عين ثابته زيبايي يا الگوي قدسي آن در حقيقت ، صفات الهي است (٢٠ :٢٠٠٧ ,Schoun).