چکیده:
این مقال شرح و تفسیری است بر کلام امام محمدباقر علیه السلام در توصیه به جابربن یزید جعفی در باب اوصاف شیعیان واقعی. در این فقره، آن حضرت میفرماید: «وتحرز من ابلیس بالخوف الصادق، وایاک والرجاء الکاذب فانه یوقعک فی الخوف الصادق»؛ با ترس راستین از شیطان بپرهیز و مبادا امیدی دروغین ببندی، که گرفتار هراس واقعی میشوی. یکی از اوصاف شیعیان واقعی خوف و رجاء صادق است؛ خوف حالتی ادراکی و انفعالی در انسان است که آفرینش آن حکمتی دارد. این ترسها ناشی از گناه خود انسان است، نه ترس از خدای متعال؛ چرا که خوف از عذاب الهی پایینترین مرتبه خوف مومنان است. مومنان بر حسب مراتب ایمان و معرفتشان، خوفهای دیگری هم دارند. ماننند خوف از خوار شدن در چشم خدا و محروم شدن از عنایات الهی، مثل «ولاینظر الیهم یوم القیامه» (آلعمران: ۷۷). یکی از کارکردهای خوف از ضررهای اخروی این است که انسان را در مقابل شیطان ایمن میکند. این مقال، به تفصیل پیرامون انواع خوف و رجاء و تفاوت آن با جبن بیان میکند.
This paper is a commentary on the advices of Imam Mohammad Bagher (PBUH) to Jabir b. Yazid al-Ju’fi, one of his noble companions, regarding the characteristics of the real Shiites. His holiness says, "and beware of the devil in sincere fear, and beware of false please, for it makes you fall into true fear." One of the characteristics of real Shiites is fear and sincere hope. Fear is a perceptual and passive state in human beings whose creation has a philosophy. These fears stem from man's own sin, not the fear of God Almighty, since the fear of divine punishment is the lowest level of fear of the believers. Depending on the level of faith and knowledge, believers have other fears such as the fear of humiliation before God and deprivation of divine blessings, as says, "and Allah will not look at them on the Day of Resurrection". One of the functions of the fear of the hereafter is protecting man from the Devil. This paper examines in detail the types of fear and hope and its difference with cowardice.
خلاصه ماشینی:
اين ترسها ناشي از گناه خود انسان است، نه ترس از خداي متعال؛ چرا كه خوف از عذاب الهي پايينترين مرتبه خوف مؤمنان است.
شكي نيست كه در تعاليم اسلامي مفاهیمی از قبیل خوف و خشيت جايگاه خاصي دارند؛ اما آيا مفاهيم قرآن با آنچه برخی علوم انسانی امروز، مانند روانشناسی بهکار ميبرد تضاد دارند؟ چگونه است که علومی مانند روانشناسی تأکید ميکنند که انسان از هیچچیز نبايد بترسد، ولي آیات و روایات بر این نکته تأکید کردهاند که از خدا، عذاب الهی و روز قیامت باید ترسید؟ آیا میتوان سخن روانشناسان را با دستورالعملهای قرآنی و روایی جمع کرد؟ حکمت الهی همانگونه که گفتيم، حالاتي که خداوند در وجود انسان قرار داده است، لغو نيست.
ترس از گناه آنچه در اینجا باید به آن توجه کنيم اين است كه ذاتاً در خداي متعال چيزي كه قابل ترسيدن از او باشد وجود ندارد.
این خوف مسلماً ناپسند است؛ اما اگر خوف به تکامل روحي و معنوي انسان ياري رساند و او را به خداوند متعال نزدیک کند، مطلوب و ارزشمند است.
زندگی دنیا برای مؤمنان اصالتی ندارد و حسنش فقط اين است که میتواند ابزاری برای رسیدن به سعادت و کمال نهایی باشد؛ چنانکه اگر این زندگی به سعادت ابدی انسان ضرری وارد کند، نامطلوب خواهد بود؛ پس، بهيقين خوف مؤمن از پايهها و آثار کارهاي بدی است که انجام داده است و ميداند که در روز قیامت گريبانگير او خواهد شد.
چهبسا انسان ادعا کند که از خدا خوف دارد؛ اما با بررسی دقیق میتوان به این نتیجه رسید که اين ادعا چندان جدی نیست، همچنانکه در مقابل ادعای رجا و امید به رحمت الهی هم دارد.