چکیده:
مسئله رابطه قدرت وادبیات با شخصیت افراد موثر در آن بسیار بهم نزدیک است. قدرت در
تاریخ ادبیات در شخصیتهای مختلف تبلور می یابد. بیشتر آثار ادبی جهان از دوره باستان تا
کنون چه درایلیاد و اودیسه و چه در شاهنامه فردوسی سرگذشت رابطه شخصیت شاهان
با قدرت و جامعه و نوع تصمیم گیری آنها است. به واقع بیشتر نویسندگان حماسی سعی
دارند تا با تصویر خیالی از روابط سیاسی واجتماعی، به تادیب مخاطبان خود پرداخته
و مسئولیت فردی و اجتماعی آنها را نسبت به رخدادهای تاریخی نمایان سازند. در این
زمینه کتاب تاریخ بیهقی از اهمیت دوچندان برخوردار است. نثری سلیس و روان دارد که
به رقم کهنه گی بعضی از اصطلاحات آن امروزه قابل فهم است و رخدادهای که او نگاشته
است گویی هم اکنون در حال اتفاق افتادن است. این دو ویژگی از هنر و خلاقیت بیهقی
به عنوان یک نویسنده توانا خبر می دهد. شاید بتوان گفت بیهقی توانسته رابطه حماسه و
قدرت را در شخصیت شاهان تاریخی به زبانی ادبی بیان کند و بین اسطوره تا واقعیت
پلی محکم بسازد. در تحقیق حاضر سعی برآن است تا با بررسی مفهوم شخصیت شاهان
آن است که بیهقی تا چه میزان توانسته است از ریز هکاریهای ادبی در بازنمایی جنبه های
گوناگون شخصیت پادشاهان در کتاب خود استفاده نماید؟ فرضی های که در پاسخ این
سوال مطرح می شود و نویسنده سعی دارد آنرا به اثبات برساند ان است که بیهقی با زبان
ادیبانه توانسته رخدادهای زمانه خود را که متمرکز بر مفهوم قدرت به عنوان هدف و
یا ابزار بوده است، را در شخصیت شاهان به خوبی نمایان سازد. بیهقی در این راه از
شخصیت شاهان، تربیت آنها وجایگاه اجتماع یشان بهره گرفته و مسئولیت فرد را در
استفاده از قدرت بر همه عوامل دیگر برتری داده است.
در زمینه سیاسی واجتماعی ایران قرن چهارم و پنجم، نحوه بازنمود شخصیت شاهان
درتاریخ بیهقی با تمرکز بر رفتار آنها بررسی شود.سوالی که در این زمینه مطرح می شود
خلاصه ماشینی:
com ٢- مدرس آموزش و پرورش جيرفت 255 آن است که بيهقي تا چه ميزان توانسته است از ريزه کاريهاي ادبي در بازنمايي جنبه هاي گوناگون شخصيت پادشــاهان در کتاب خود استفاده نمايد؟ فرضيه اي که در پاسخ اين سوال مطرح مي شود و نويسنده سعي دارد آنرا به اثبات برساند ان است که بيهقي با زبان اديبانه توانســته رخدادهاي زمانه خود را کــه متمرکز بر مفهوم قدرت به عنوان هدف و يا ابزار بوده اســت ، را در شخصيت شــاهان به خوبي نمايان سازد.
به واقع شخصيت شاهان در تاريخ بيهقي خبر از وجود دو نظام تربيتي و ديني مي دهد که نشان گر وجود مرزبندي صريح بين دو رقيب احساسي و عقلاني در اين کتاب است که در قالب همنشيني و جانشيني با نشانه هايي چون دوستي ، محبت ، عاطفه ، خيانت ، درويي ، مسئوليت براي شاهان به تصوير کشيده مي شود.
از اين روي اولين کاري که شخصيت آگاه به امور سياسي يعني سلطان مسعود انجام مي دهد فرمان بازگشت خزانه ، زرادخانه و سران سپاه است و سپس بکار گماردن افرادي چون بوسهل زوزني است که هم ازسياست بهره اي دارد وهم آموزش ديني يافته اســت .
بيهقي بيشتر گزارش خود از روابط قدرت در عرصه سياست و اجتماع دوره غزنوي را مشروط به تربيت و شخصيت پادشاه مي نمايد و به گونه اي اين تصوير را مي سازد که به رقم عنوان اصلي کتاب که همانا «تاريخ مســعودي » بوده اســت بعد از چندين قرن اين کتاب با نام تاريخ بيهقي شناخته مي شود.