چکیده:
قصیده، نخستین قالب مشخص شعر فارسی است. ازاین رو، شناخت خاستگاه های زبانی، ادبی و فکری این قالب شعری، برای شناخت ریشه های شعر فارسی، اهمیت دارد. بدین منظور ابتدا باید دید چه پیشینه ها و زمینه هایی در شکل گیری قالب قصیده اثرگذار بوده اند. یکی از مهم ترین پیشینه های اثرگذار در این باره، فن خطابه است. کاربرد خطابه در ایران پیش از اسلام و میان اعراب دوره جاهلی و دوره اسلامی و یونان باستان و تقدم زمانی این ژانر نسبت به شعر عربی و فارسی جای تردید ندارد. از سوی دیگر، شباهت چندجانبه قصیده با خطابه، این تاثیر را، بویژه از طریق قصیده عربی، بر قصیده فارسی نشان می دهد. این واقعیت سبب شد تا در مقاله حاضر با روش توصیفی و تطبیقی، فن خطابه را به عنوان یکی از خاستگاه های ادبی قالب قصیده بررسی کنیم. برای این منظور، خطابه و قصیده، از چشم انداز ساختار، مخاطب، ابزارها، کارکردها و آرایه ها مورد مطالعه قرار گرفتند و شباهت های بارزی میان آنها به دست آمد.
Ode is the first form of Persian poetry. Therefore, recognizing the linguistic, literary and intellectual origins of this poetic form is important for understanding the origins of Persian poetry. To do this, you first need to see what antecedents and backgrounds have influenced the formation of the ode. One of the most influential backgrounds in this regard is the art of rhetoric. the use of rhetoric in pre-Islamic Iran and among the Arabs of the ignorance period and the Islamic period and ancient Greece, and its time priority compare to Arabic and Persian poetry has no doubt. On the other hand, the multilateral similarity of the poem form with rhetoric shows this effect on the Persian ode especially through the Arabic ode. This fact led to the descriptive and comparative method to be used in this article to study the art of rhetoric as one of the literary origins of the ode form. For this purpose, rhetoric and ode were studied from the perspective of structure, audience, tools, functions and decorations, and there were similarities between them.
خلاصه ماشینی:
(بنگریـد بـه افخمـی سـتوده ، ١٣٩٥: ١٥١) ایـن بحـث هـا در حـالی صورت گرفته است که هنوز تحقیقی راجع به اثرگذاری ژانر خطابـه بـر قالـب هـای شـعری وجود ندارد و این پژوهش ، قالب قصیده را با نظر به قصاید سـبک خراسـانی از ایـن منظـر مورد واکاوی قرار میدهد.
حتی اگر ایرانیان و اعراب ، پیش از یونانیان در آیـین هایشـان خطابـه به کار برده باشند، بر اساس مدارک بازمانده ، یونانیان ، واضع فن خطابه بوده اند، چنـان کـه در این باره آمده است : گویند واضع خطابه انباذقلس (امپه دوکل ) شاعر و فیلسوف یونانی (٣٩٥؟-٤٥٥ پـیش از میلاد) بوده است ، ولی محتملاً در یونان معلمین متعددی در این خدمت سهم داشـته انـد و او یکی از آن هاست ؛ لکن کسی که واقعاً ایـن رشـته را تنظـیم کـرد، کـوراکس اسـت (صالح ، ١٣٣٨: ١٧).
دسته بندی رایج تری از خطابه بر اساس کارکردهای آن ، حتی مقدم بـر بحـث ارسـطو در این باره وجود دارد که مورد نظر اکثر اهل فن بوده است و بر ایـن اسـاس خطابـه را دارای سه نوع میدانستند: «آناکسیمنس مؤلف رساله «فـن خطابـه بـرای اسـکندر» کـه نسـبت بـه «خطابۀ» ارسطو تقدم زمانی دارد، خطابه را به طورکلی به سه دسـته مشـاورات ، مشـاجرات و منافرات تقسیم میکند.