چکیده:
بحرانهای سیاسی– اجتماعی اخیر در برخی کشور عربی هر روز ابعاد تازهای پیدا میکند. اهمیت این تحولات و ماهیت متفاوت آنها از حیث ظهور و استمرار - در مقایسه با جنبشها و انقلابهای حادث شده در گذشته- موجب شکلگیری دیدگاهها و تحلیلهای مختلفی در رابطه با چرایی و چگونگی رخداد آن شده است. یکی از مهمترین پرسشهای پیشروی نظریهپردازان سیاسی و اجتماعی این بوده است که دلایل شکلگیری این ناآرامیها چیست؟ رسانههای نوین اجتماعی چه نقشی در این میان دارند؟ شبکههای اجتماعی نوین رسانهای چگونه میتوانند تحولات سیاسی- اجتماعی را بر انگیزانند و به آن جهت بخشند؟
در این راستا پرسش اصلی پژوهش این است که تاثیر شبکههای نوین اجتماعی، بر خیزشهای کشورهای تونس، مصر و لیبی چگونه بوده است؟ فرضیه پژوهش این است، که در این کشورها مطالبات دموکراتیک به عنوان متغییر مستقل وجود داشته است، که از طریق متغیر واسطه (شبکههای اجتماعی) منجر به اوجگیری خیزشهای اخیر سیاسی (متغیر وابسته) شده است.
هدف مقاله حاضر، دستیابی به شناختی واقعی و تحلیلی منصفانه از منظری جامعه شناختی، برای فهم ماهیت تحولات کنونی در کشورهای عربی و تبیین نقش رسانههای نوین اجتماعی میباشد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی میباشد.
خلاصه ماشینی:
یکی از مهمترین پرسشهای پیشروی نظریهپردازان سیاسی و اجتماعی این بوده است که دلایل شکلگیری این ناآرامیها چیست؟ رسانههای نوین اجتماعی چه نقشی در این میان دارند؟ شبکههای اجتماعی نوین رسانهای چگونه میتوانند تحولات سیاسی- اجتماعی را بر انگیزانند و به آن جهت بخشند؟در این راستا پرسش اصلی پژوهش این است که تأثیر شبکههای نوین اجتماعی، بر خیزشهای کشورهای تونس، مصر و لیبی چگونه بوده است؟ فرضيه پژوهش این است، که در این کشورها مطالبات دموکراتیک به عنوان متغییر مستقل وجود داشته است، که از طریق عضوهیئت علمی دانشگاه تهرانnazarian2004@yahoo.
پرسش اصلی پژوهش این است که تأثیر شبکههای نوین اجتماعی، بر خیزشهای کشورهای تونس، مصر و لیبی چگونه بوده است؟ فرضيه پژوهش این است، که در این کشورها مطالبات دموکراتیک به عنوان متغییر مستقل وجود داشته است، که از طریق متغیر واسطه (شبكههاي اجتماعی) منجر به اوجگیری خیزشهای اخیر سیاسی (متغیر وابسته) شده است.
بنابراین اگر کسی رسانهای بیابد که کارکردهای گوناگونی و دلخواه او را داشته باشد، از آن بیشتر استفاده میکند در این زمینه با توجه تک صدایی بودن رسانهها تونس، لایههای میانی جامعه برای بیان اعتراضات خود به دنبال رسانههای دیگر رفتند؛ چرا که بنعلی در صدد بود با بستن دست و پای رسانهها بویژه رادیو و تلویزیون، دوام حکومت خود را تضمین کند (اصغرکیا و محمودی، 1390: 15-16) تونس نخستین کشوری بود که در آن خیزشهای مردمی شکل گرفت و به صورت «دومینو» به دیگر کشورهای عربی سرایت کرد.