چکیده:
داستانها با انعکاس هنجارها و ارزشهای جامعه، نقش بسزایی در بازتولید هویّت و جایگاه جنسیّتی ایفا میکنند. نقد متون ادبی از چنین منظری، به بازنمایی جایگاه زنان در جامعه بر مبنای دارا بودن انواع سرمایه کمک شایانی میکند. پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانهای و رویکردی مقایسهای و نیز، به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی داستانهای «سمنوپزان» و «گنج» از جلال آل احمد با داستانهای «سرگذشت کوچه» و «شهری چون بهشت» از سیمین دانشور پرداخته و انواع سرمایۀ فرهنگی زنان را در این داستانها طبق رویکرد انواع سرمایۀ پییر بوردیو تحلیل و تفسیر کرده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که سرمایههای فرهنگی شخصیّتهای زن در داستانهای آل احمد و دانشور چگونه بازتاب داده شدهاند؟ یافتههای این تحقیق، با اشاره به سرمایۀ فرهنگی ناچیز زنان، بازنمایندۀ فضای مردسالار جامعۀ ایرانی است و نشان میدهد که زنان در این داستانها، از روی جهالت و فقدان سرمایۀ فرهنگی، در هر مسیری قدم برمیدارند تا از مردان (حتّی مردان نابکار و مبتذل) دور نشوند و در همان جایگاه محقّر خود باقی بمانند. این زنان به همان اندک سرمایۀ فرهنگی خود قانع هستند و هیچ علامتی از خودشکوفایی در آنها دیده نمیشود.
Stories, by reflecting the norms and values of society, play an important role in reproducing gender identity and status. Criticism of literary texts from such a perspective helps to represent the position of women in society based on having different types of capital. The present study, with reference to library sources and a comparative approach as well as descriptive-analytical method, examines the stories of "Samanoopazan" and "Ganj" by Jalal Al-Ahmad with the stories of "Sargozasht-e-Koocheh" and "Shahri chon Behesht" by Simin Daneshvar Paid And has analyzed and interpreted the types of women's cultural capital in these stories according to the approach of Pierre Bourdieu's types of capital to answer the question of how the cultural assets of female characters are reflected in the stories of Al-Ahmad and Daneshvar? The findings of this study, referring to the meager cultural capital of women, represent the patriarchal atmosphere of Iranian society and show that women in these stories, out of ignorance and lack of cultural capital, step in any direction than men (even wicked and vulgar men). Do not move away and stay in the same humble position. These women are satisfied with their meager cultural capital and show no signs of self-fulfillment.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانه اي و رويکردي مقايسه اي و نيز، به روش توصيفي- تحليلي، به بررسي داستان هاي «سمنوپزان » و «گنج » از جلال آل احمد با داستان هاي «سرگذشت کوچه » و «شهري چون بهشت » از سيمين دانشور پرداخته و انواع سرمايۀ فرهنگي زنان را در اين داستان ها طبق رويکرد انواع سرمايۀ پيير بورديو تحليل و تفسير کرده است تا به اين پرسش پاسخ داده شود که سرمايه هاي فرهنگي شخصيت هاي زن در داستانه اي آل احمد و دانشور چگونه بازتاب داده شده اند؟ يافته هاي اين تحقيق ، با اشاره به سرمايۀ فرهنگي ناچيز زنان ، بازنمايندة فضاي مردسالار جامعۀ ايراني است و نشان ميدهد که زنان در اين داستان ها، از روي جهالت و فقدان سرمايۀ فرهنگي، در هر مسيري قدم برميدارند تا از مردان (حتي مردان نابکار و مبتذل ) دور نشوند و در همان جايگاه محقر خود باقي بمانند.
(اعتمادزاده ، ١٣٩٤: ١٢٠) بنابراين ، شخصيت هاي داستان ميتوانند نمونه هاي مناسبي براي انواع نقد باشند، به ويژه شخصيت هاي زن که با پيشرفت جوامع و افزايش حضور زنان در جامعه ، نويسندگان به طور چشمگيري توجه به اين جنسيت را به عنوان ارزش در نوشته هاي خود بازتاب داده اند.
٣. نتيجۀ بحث با بررسي داستانهاي «سمنوپزان » و «گنج » از آل احمد و داستان هاي «سرگذشت کوچه » و «شهري چون بهشت » از سيمين دانشور بر اساس نظريۀ سرمايۀ فرهنگي بورديو اين نتايج به دست آمد که فضاي کلي داستان هاي آل احمد به ظاهر زنانه است و غالب عرصه هاي توصيف در اختيار زنان قرار دارد.