چکیده:
مداخله دولت در حوزه فرهنگ در بزرگترین بعد سازمانی حقوق اداری در شمایل وجود وزارتی برای فرهنگ و هنر بروز می کند. امری که در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز وجود دارد. این پژوهش با هدف مشخص نمودن مواجهه دولت با فرهنگ و هنر، با بررسی رفتار و عملکرد کلی مسئولان وزارت فرهنگ، در پی آثار وجود این وزارت در ایران است که تاکنون از منظر حقوقی در پرتو رویکرد دولت و صلاحیت های وزارت بررسی نشده است. نتیجه حکایت از این دارد که «قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» مصوب 1365، نقشه راه این مداخله را مشخص نموده و با عنایت به صلاحیت های تعیین شده قانونی؛ این وزارت، بی طرف و برای صرف حمایت از فرهنگ و هنر نبوده و اتفاقا با جانبداری در دولتی ایدئولوژیک، رسالت اصلی خود را هدایت و ارشاد نمایانده است. وزارت فرهنگ در کنار آثار مثبتش که پژوهش مستقلی نیاز دارد، در ورطه عمل، آثار نامطلوب عملی بر آثار هنری و هنرمندان برجای گذاشته که میتوان آنها را در قامتی کلی، ذیل این عناوین جای داد: دو قطبی کردن فضای هنری، تأثیر منفی بر ذوق و خلاقیت هنری،تبعیض میان هنرمندان، پر رنگ شدن مسئولان به جای هنرمندان، بزرگ نمودن دولت و افزایش بوروکراسی منفی، ایجاد تبعیض در اخذ تسهیلات و نیل مسئولان وزارت به رئالیسم و پراگماتیسم حقوقی.
In non- secular governments, access to all aspects of citizens' life style is a principle that takes place in topics such as interference and guidance. What is happening in the field of culture, and in fact, the relationship between government and art, in the form of the existence of the ministry, for culture and art, which also exists in Iran, after the victory of the Islamic Revolution. This study was conducted with the aim of determining the government's approach to culture and art, and examining the behavior and performance of officials of the Ministry. Following the effects of the existence of this ministry in Iran, which has not been investigated from a legal point of view, in the light of the government's approach and the ministry's competences, it was concluded that the objectives and duties of the Ministry of Culture act, determined the way of this intervention, and considering the legal competences, this ministry has not been neutral, and support ideological culture and art it has the mission of this ministry. The Ministry, in addition to the positive effects that it has, in the field of performance, has left its own undesirable and practical effects, on works of art and artists, which can be placed in These topics: polarization of the artistic space, negative impact on artistic taste and creativity, discrimination among artists, highlighting officials instead of artists, enlarging the government, increasing negative bureaucracy, discriminating in obtaining facilities and ministry officials , To legal realism and pragmatism.
خلاصه ماشینی:
آثار فراحقوقي صلاحيت هاي هدايتي ارشادي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بر هنرمندان و آثار فرهنگي هنري وحيد آگاه * چکيده مداخله دولت در حوزه فرهنگ در بزرگترين بعد سازماني حقوق اداري در شمايل وجود وزارتي براي فرهنگ و هنر بروز ميکند.
از يک طرف ، حکومت در اعمال حاکميت ، ناگزير از ارتباط با امور مختلف جامعهازجملهامور فرهنگي هنري است و از طرف ديگر، هنر نيز غالبا در جامعه ، امکان بروز و تعالي دارد و زيست و ارتباط با جامعه يعني مواجهه با اموري مثل سياست ، لذا ترديدي در اصل رابطه حکومت و هنر نبوده و مهم ، نوع اين رابطهاست که ظهور اصلي آن در هيبت وجود وزارتي براي فرهنگ و هنر ارزيابي ميش ود.
کاتوزيان ، ناصر، دولت خدمتگزار و مسئول به جاي دولت حاکم در:گامي به سوي عدالت (مجموعه مقالات )، تهران : دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران ، ١٣٧٨، جلد ١، صص ٤٠ 192 پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ابتدا با ادغام وزارتين »فرهنگ و هنر« و »علوم و آموزش عالي«، وزارت »فرهنگ و آموزش عالي« نام گرفت و بعدا در تجميع با وزارت »ارشاد ملي«، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ايجاد شد١ و با »قانون اهداف و وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي« مصوب ١٣٦٥/١٢/١٢ زين پس ، قانون وزارت رسميت يافت ؛ اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي زين پس ، وزارت به تنهايي متولي فرهنگ و هنر نبوده و مراجع ذيصلاح متعددي در قاعده گذاري براي فرهنگ و هنر ازجمله مجلس شوراي اسلامي، هيئت وزيران و شوراي عالي انقلاب فرهنگي دخيل اند که پرداختن به آنها خارج از دامنهاين مقالهاست ؛ اما وزارت ، هم در نام و هم در ساختار، رويکرد مذهبي و ارشادي داشتهاست .