چکیده:
شرکتهای چندملیتی هماکنون بخشی از اقتصاد جهانی را شامل میشوند و در بیشتر کشورهای جهان حضور دارند. هدف مقاله حاضر بر این مبناست که میزان نقش و تاثیرگذاری شرکتهای چندملیتی را بر اقتصاد جهانی و بصورت خاص بر اقتصاد چهار کشور آمریکا و چین و هند و ژاپن بررسی نماید و این مساله را مشخص نماید که شرکتهای چندملیتی به چه میزانی در شکوفایی اقتصاد این چهار کشور در دوران پسا جنگ سرد تاثیرگذار بودهاند که این مساله میتواند مسیر مشخصی را در راستای نحوه تعامل کشورهای در حال توسعه با شرکتهای چندملیتی روشن نماید. در این مقاله از روش پژوهش قیاسیگونه، کاربردی موردی و ایستاسنجی استفاده شده است. یافتهها نیز از این مساله حکایت دارد که شرکتهای چندملیتی میتوانند مزیتهای مختلف اقتصادی برای کشورهای مادر و کشورهای میزبان داشته باشند و مزایای مانند انتقال تکنولوژی را به کشور میزبان داشته باشند، اما مضراتی مانند مخاطره قرار دادن اقتصادهای ملی و وابستگی اقتصادی را برای کشور میهمان داشته باشد و در نهایت میتوان نتیجهگیری نمود که شرکتهای چندملیتی تبعات مثبت زیادی را بر اقتصاد جهانی و صادرات کالا داشتهاند ولی در عین حال دارای ابعاد منفی مانند گسترش شکافهای اجتماعی و اقتصادی نیز میباشد.
Multinational corporations are now part of the global economy and are present in most countries of the world. This article aims to examine the role and impact of multinational corporations on the global economy and specifically on the economies of the four countries of the United States, China, India and Japan. It also aims to determine the extent to which multinational corporations have contributed to the economic prosperity of the four countries in the post-Cold War era, which can clarify the specific path through which the developing countries interact with multinational corporations. In this article, the methods of deductive research, case study, and static research have been used. The findings indicate that multinational corporations can have various economic benefits for the parent and host countries, as well as benefits such as technology transfer for the host country, but on the other hand, it also has disadvantages such as endangering national economies and economic dependence for the host country. Finally, it can be concluded that multinational corporations have had many positive effects on the global economy and the export of goods, but at the same time they have negative dimensions such as the expansion of social and economic gaps.
خلاصه ماشینی:
فروش بیش از نیمی از بازارهای شرکتهای تابعه شرکت اصلی در خارج از کشور است و از این لحاظ نیز اگر میزان صادرات شرکتهای تابعه را جزء شرکت کشور اصلی لحاظ کنیم که ورود شرکتهای چندملیتی به یک کشور منجر به افزایش مقیاس و میزان تجارت خارجی یک کشور میشود یکی از مثالها برای حضور یک شرکت چندملیتی خارجی در خاک یک کشور به کشور ژاپن ارتباط دارد که دفتر اصلی شرکتهای چندملیتی در خاک ایالات متحده آمریکا قرار دارد و شرکتهای ژاپنی باید برای دستور گرفتن از شرکت مادر با آمریکا تماس بگیرند همچنین شرکتهای چندملیتی حضور بسیار فعالی در خاک هند و چین دارند و فعالیتهایی را در زمینه تحقیق و توسعه شرکتهای چندملیتی توسط چینیها و هندیها در حال انجام میباشد شرکتهای چندملیتی ژاپنی و تایلندی بعنوان نمونهای از شرکتهای چندملیتی کشورهای در حال توسعه میباشند مثلاً شرکت سوزوکی یک مثال موفقیتآمیز از یک شرکت چندملیتی بین ژاپن و هند میباشد همچنین وجود و حضور شرکتهای چندملیتی در خاک ژاپن منجر به این مسئله شده است که سایر شرکتهای ژاپنی نیز به سمت استاندارد شدهاند و مدیریت تحت هدایت یک ستاد مرکزی قرار بگیرند و این مسئله نیز از تأثیرات جهانی شدن بر شرکتهای ژاپنی میباشد حضور شرکتهای چندملیتی منجر به سطح بالایی از یکپارچهسازی جهانی بین شرکتهای سراسر جهان شده است و شرکتهای ژاپنی و شرکتهای اروپایی نیز متناسب با این الگوی یکپارچهسازی فعالیتهای خود را دنبال مینمایند جریان کالا در هر منطقه باتوجه به فرهنگ خاص آن منطقه بین کشورها تفاوت دارد در یک رویکرد خاص شرکتهای چندملیتی در افتتاح کل بازار اروپا را هدف قرار دادند و شرکتهای آمریکایی چندملیتی توانستند جایی بین همتایان ژاپنی و اروپایی خود را تشکیل دهند و یک بازار عظیم را به سبک مدیریت متمرکز در ایالات متحده آمریکا ایجاد نمایند که این مسئله یعنی تبعیت شرکتهای چندملیتی از فرهنگ کشورها توانست در ژاپن به پیش برود زیرا به دلیل فرهنگ خاص مردم این کشور شرکتهای چندملیتی همگرایی بسیار زیادی با شرکتهای آمریکایی داشتند و همچنین حضور شرکتهای چندملیتی در اروپا و ژاپن منجر به ایجاد الگوهای یکپارچه در بین شرکتهای اروپایی و ژاپنی شد پیشبینی میشود که تا سال 2030 شرکتهای چندملیتی بتوانند در حدود ۴۰ درصد از اقتصاد کشورهای توسعه یافت طی را شامل شوند اگرچه امروز نیز در هند و چین شرکتهای چندملیتی توانستهاند نقش بسیار فعالی را در اقتصاد این کشورها بازی نماید .