خلاصه ماشینی:
"بحران محیط زیست در واقع همان بیمهری زمین است و این بیمهری اگر شرایط حیات را به حداقل نمیرساند،کسی هم به فکر چاره نمیافتاد و از فردای حیات بیمناک نمیشد.
اما مهم این است که علم دیگر مثل سابق توفیق خود را در زدودن ایمان مردم و برملا کردن رازهای طبیعت نمیجوید.
علم قرن هفدهم به روشنگری و متلاشی شدن نظام سختگیر کلیسا و زدودن خرافات و جله(!) منتهی شد،اما آیا علمی که در آخرین روزهای قرن بیستم از آن یاد میکنیم خود به یک نظام جبار و خرافه و جهل بدل نشده است؟چیزی که امروز به عنوان علم به ما آموخته میشود در حکم احکام متقنی است که درست جای واقعیتهای مذهبی نشستهاند.
سبب همه اینها بحران«اخلاق»است و امروز اگر خطر و آسیبی جدی وجود دارد،از آن جهت است که دیگر فرزانهای نیست تا علم را در راه بشریت(!)بکار گیرد.
برای آنکه از سلطه این موجد هیولاوش (Ungeheure) تصوری هر اندازه اندک پیدا کنیم،کافی است یک لحظه توجه خود را به تقابل میان دو عنوان زیر معطوف سازیم:«راین» (ẓDer RhineẒ) به عنوان آنچه در نیروگاه یا اثر فنی (Kraftwerk) تعبیه شده است،و «راین»به عنوان آنچه در اثر هنری (Kunstwerk) هولدرلین،در 2lنیایشی با همین نام،بیان میشود.
چه باید کرد؟با گروه سبزها و طرفداران محیط زیست هم آوا شد؟ نگران اوضاع آینده نبود و به اتفاقات در حال وقوع امید بست؟ بحث کنار آمدن یا کنار نیامدن با تکنولوژی نیست بلکه موضوع اینجاست که آیا در این اوضاع میشود با طبیعت همان نسبت قدیم را برقرار ساخت؟ (تصویرتصویر) (تصویرتصویر)"