خلاصه ماشینی:
"در این سال جنبش دانشجویی تبریز با محوریت جریانهای مارکسیستی جدی شد: «سال1348وارد دانشگاه شدم،متاسفانه یا خوشبختانه در فضایی که ما وارد شدیم معمولا چپیها خیلی فعال بودند و روابط عمومیشان خیلی هم قوی بود.
پیش از این تاریخ دو حرکت مذهبی دیگر در دانشگاه تبریز شکل گرفته بود.
» فعالیتهای انجمن علمیـ-مذهبی تا سالهای بعد که عدهای مسائلی فراتر از«خواص داروی نظافت در اسلام»را مطرح کردند هم ادامه یافت: «در آن سالها موتور یا انرژیدهنده ما برای مبارزات اسلام کتابهای دکتر شریعتی بود و عامل تخدیر نیز مباحثی بود که...
علی قیامتون از دانشجویان آن سالهای تبریز میگوید: «کمکم به کتابهای مختلف او شریعتی مثل«مسؤولیت شیعه بودن»و«فاطمه فاطمه است»رو آوردیم البته یادم هست که آقای طالقانی هم کتابهای این طوری داشت.
» دومین عامل تشکل دانشجویان مذهبی فعالیتهای جدی ورودیهای سالهای 50 تا 53 بود: «از سال 1350 تا 1353 واقعا یک انقلاب در دانشگاه تبریز ایجاد شد.
بلافاصله آمدیم که اطلاعیه دستی نوشتیم و زدیم به شیشههای ساختمانهای شماره 6 و 7 و 8 که نماز خوانها برای گرفتن اتاق بزرگ از رئیس دانشکده ساعت فلان در دفتر ایشان جمع شوند،فردا سر موقع تعداد زیادی که همه نوع آدم مذهبی و چپی و لائیک و قرتی داخلشان بود،جمع شدند.
» «دانشجویان مسلمان از همان دورانی که من بودم،حدود سالهای چهل و نه،پنجاه،یک صندوق دانشجویی تشکیل داده بودند که دانشجویان به این صندوق کمک میکردند.
دانشجویان تبریز ثابت کردند که این گزاره جهانشمول نیست: «روز پانزده خرداد سال 54 از طرف بچههای مذهبی،ناهار سلف سرویس تحریم شد."