چکیده:
مفاهیم مسیح و مسیح شناسی در الهیات مسیحی و اسلامی دارای محوریتی هستند که چگونگی تفسیر آنها، بر دیگر ارکان الهیات نیز اثر میگذارد. این تحقیق که با روش توصیفی-مقایسهای به انجام رسیده، میکوشد تا نظرات اوریگنس اسکندرانی و فیض کاشانی را در این خصوص بیان نماید. از یافتهها نمایان است که ایشان براساس زمینههای فلسفی خویش، در پی تجهیز الهیات به عقلانیت بودند و برمبنای بسترهای عرفانی، به نظامی از مراتب تجلیات الوهی اعتقاد داشتند. اوریگنس اسکندرانی و فیض کاشانی هر دو مفسر کتب مقدس بودند و همانندی تفاسیر ایشان بیانگر آن است که فهم عرفانی شیعه از جایگاه عیسی مسیح که بر مبنای روایات معصومین علیهم السلام قرار دارد، با گونهای از «مسیحشناسی» که در فضای فکریِ پیش از شوراها در تاریخ مسیحیت وجود داشته، همخوانی دارد.
The concepts of Christ and Christianity in Christian and Islamic theology have a centrality that how they are interpreted affects other pillars of theology. This research, which has been done by descriptive-comparative method, tries to express the views of Origen Eskandarani and Feyz Kashani in this regard. It is clear from the findings that based on their philosophical backgrounds, they sought to equip theology with rationality and, based on mystical contexts, believed in a system of divine manifestations. Origen of Alexandria and Feyz Kashani were both commentators on the Bible, and the similarity of their interpretations suggests that the Shiite mystical understanding of the position of Jesus Christ is based on the narrations of the Infallibles, with a kind of "Christianity" in the atmosphere. Pre-Soviet thought in the history of Christianity is consistent.
خلاصه ماشینی:
اوریگنس اسکندرانی و فیض کاشانی هر دو مفسر کتب مقدس بودند و همانندی تفاسیر ایشان بیانگر آن است که فهم عرفانی شیعه از جایگاه عیسی مسیح که بر مبنای روایات معصومین علیهم السلام قرار دارد، با گونه ای از «مسیح - شناسی» که در فضای فکری پیش از شوراها در تاریخ مسیحیت وجود داشته ، همخوانی دارد.
فیض دربارة مبحث مهدی موعود، مهدویت و نیز حضور عیسی مسیح (ع ) معتقد است که : «امام زمان ما، فرزند بلا واسطۀ امام حسن عسکری(ع ) است ، که قائم آل محمد(ص ) است و حجت خدای بر خلقان و مهدی موعود و راهنمای مؤمنان که هم اسم و هم کنیت حضرت پیغمبر(ص )و در خَلق و خُلق به آن حضرت مشابهت تمام دارد و پیامبر و اهل بیت (ع ) از اسم شریف و خُلق عظیم و خلقت جمیله و تعمیر مدید و غیبت طویلۀ او خبر داده اند و فرموده اند که اگر نماند از دنیا مگر یک روز که حق تعالی، آن روز را دراز گرداند تا آنکه آن حضرت ظهور فرماید و عالم را به امن و امان و عدل و ایمان بیاراید، بعد از آنکه از جور و عدوان و کفر و طغیان پر شده باشد و جمیع مشارق و مغارب ارض را به تصرف در آورد تا آنکه هیچ مکانی نماند، مگر آنکه به اعلای کلمۀ توحید و شعائر اسلام نظام گیرد و هیچ موضعی نباشد مگر آنکه امر حق به اطاعت امام انتظام پذیرد و عالم از ادیان باطله و ملل فاسده ، مطهر گردد و همۀ دینها به دین حق برگردد و حضرت عیسی(ع ) از آسمان نزول فرماید و در نماز اقتدا به آن حضرت نماید و متابعت آن کند و به راه او رود.
لذا عیسی مسیح به عنوان تجسد لوگوس در عالم انسانی، این مأموریت را دارد که همواره تا پایان جهان با آدمیان باشد، فیض بیکران خداوند را بدان ها واصل کند، و ایشان را به معرفت الهی نائل سازد (Origen, 1980, 5.
٤. ١٠ ,١٩٧٣,Origen) اوریگنس در این باره بیان می کند که ، همۀ کسانی که ایمان آورده و متقاعد شده اند که فیض و حقیقت به واسطۀ عیسی مسیح آمده است (ر.