خلاصه ماشینی:
"«ذهنیت همان فلسفه،بینش و شهود هنرمند است و زاویهء دید نگرش هنری و بیان هنری او»10 صفایی در بیان هدف خود از تالیف این کتاب و شیوهء بهکارگرفتهشده در نقد رمانها و میگوید: «آشفتگی ادبیات صد سالهء که گاهی غرب زده،گاهی تاریخزده،گاهی حزبی و گاهی اسطورهپرداز و گاهی پوچگرا و گاهی لذت پناه است،از یک بیریشگی خبر میدهد.
این طبیعی است که هرکس مهم را فدای هنر و ادبیات و سینما برایش جدی بود و به عنوان یک عالم دینی،بخشی از وظایف خود را آشنایی با هنر و ادبیات میدانست.
هر آدم عادی نمیتوانست به سئالهای آنها جواب بدهد اما صفایی به عنوان یک حوزوی سنتی و کلاسیک و درعینحال حاوی اطلاعات مدرن و آشنا به زمان،طوری برخورد میکرد که احساس میکردی میتوان با او همراه بود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) وسعت علمش به گونهای بود که برای هر سوالی جواب داشت و قانع میکرد اما هیچ وقت جایگاه خود را نیافت شاید چون جلوتر از زمان حرکت میکرد.
تابش در مورد آن میگوید: «درست آن زمانی که بعضی تازه گفته بودند ما جامعهء متدینین داریم اما جامعه دینی نداریم، حکومت مسلمین داریم اما حکومت اسلامی بیمعناست و اصلا دین نیامده که حکومت تشکیل بدهد؛آقای صایی مجموعه سخنرانیهای محرمشان را اختصاص دادند به بحث از معرفت دینی تا جامعهء دینی و از جامعه دینی تا حکومت دینی که در خلال آن به شبهات (به تصویر صفحه مراجعه شود) روز و حتی به شبهاتی که هنوز مطرح نشده بود، جواب گفتند."