چکیده:
ساختارگرایی نظریه ای است که به شناخت، مطالعه و بررسی روایت ها براساس قواعد و الگوهایی که ساختار بنیادین آنها را به وجود آورده است، می پردازد. طرح در هر داستان یکی از اساسی ترین عناصر روایت و مهم ترین جزئی است که در تحلیل های ساختارگرایان مورد واکاوی قرار می گیرد. ژپ لینت ولت(2018) بر این عقیده است که در هر داستان یک گفتمان روایی بر محور وجوه روایت وجود دارد. در شرح تعرف مستملی بخاری با تکیه بر جایگاه روایت شنو سه گونه روایت با پیام های مختلف در جهان داستان شرح تعرف شکل گرفته است. بر همین اساس در این پژوهش برآنیم تا با تکیه بر الگوی لینت ولت و با تمرکز بر جایگاه روایت شنو به تحلیل ساختار و معنا در جهان داستان حکایت های این کتاب بپردازیم. نتایج پژوهش حاضر که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده، نشان می دهد که با تکیه بر نظریۀ لینت ولت در جهان داستان این کتاب سه گونه روایت مختلف وجود دارد به طوری که هر یک از آن ها دارای یک گفتمان روایی خاص است.
Structuralism is a theory that is devoted to the knowledge, study and evaluation of narrations based on rules and models that have created their fundamental structure. Plot in every story is part of the most important narrative elements which is studied in the analyses of Structuralists. Jaap Lintvelt (2018) believes that in every story there is a narrative discourse focused on the aspects of narration. In Mostamli Bokhari’s Sharh-e-Tarruf relying on the audience status three types of narration with different messages have taken form in the world of story of Sharh Tarruf. Accordingly, in the present study we seek to analyze the structure and meaning of the world of story of the parables of this book relying on Jaap Lintvelt’s model and focusing on the audience story status. The results of current study that has been conducted based on a descriptive-analytic method taking advantage of the library sources show that by relying on the theory of Lintvelt in the world of story there are three types of narration in this book insofar as each one of them has a special narrative discourse.
خلاصه ماشینی:
اما ژپ لينت ولت که تاکيد زيادي بر جايگاه روايت شنو(Audience Story) و وجوه متن روايي در ادبيات داستاني دارد، حکايت ها را از ديدگاه سطوح روايي آن ها بررسي کرده و سه سطح : دنياي واقع ، دنياي داستان و جهان اثر ادبي را از يک ديگر متمايز نموده است .
الگوي ترسيمي«وجوه متن روايي ادبي» بر اساس نظريه لينت ولت ، تمايز بين سطوح روايي در يک متن را بهتر نشان ميدهد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) در اين الگو١ شاهد سه سطح روايت شنوها شامل : مخاطب خيالي، خوانندة انتزاعي و خوانندة ملموس هستيم که از نظر جايگاه با يکديگر متفاوت اند و در واقع ميتوان گفت مخاطب خيالي، روايت شنو مورد نظر نويسندة ملموس و انتزاعي است که توسط راوي مورد خطاب قرار ميگيرد.
الگوي زير ساختار وجوه متن روايي اين حکايت از شرح تعرف بر اساس نظريه لينت ولت است : (به تصویر صفحه مراجعه شود) در اين حکايت نيز راوي نخست که من دوم مستملي است نقش روايت کردن را به عهده راوي دوم که ذوالنون است ميگذارد:«و اين حکايت ذوالنون آرد رحمه الله و گويد: روزي در بيمارستان رفتم ديوانه اي را ديدم به غل و بند و سلسله بسته ، مرا بديد، گفت : يا ذاالنون أما رضي ربک أن أفسد قلبي بحبه حتي قيدني بقيده و غلني بغله ؟ قل له والله لو قطعتني إربا إربا ماازددت لک إلا حبا حبا»(همان :١٤٩٥).