چکیده:
این مقاله به بررسی رابطهی عناصر آوایی و معنا در موسیقی آوازی از منظری زبانشناختی، بر مبنای مقایسهی دو نمونه آواز دشتی و ماهور برگرفته از ردیف آوازی استاد عبدالله دوامی پرداخته است. هدف از این پژوهش تشخیص عناصر آوایی (تولیدی) تأثیرگذار و چگونگی استفاده از آنها در زنجیرهی آوایی آوازها باهدف انتقال هرچه بهتر حس هر آواز و مضامین اشعار استفادهشده در ساختمان گوشههاست. در اینجا مشخصههای آوایی تولیدی مانند زیروبمی، کشش، وزن و عناصری مانند سکوت و نوع هجا را در هر آواز مورد بررسی قرار دادهایم. نتایج نشان داد که ساختمان آوایی گوشهها، همانند ساختمان آوایی جملهها در زبان، از الگوهایی ثابت و از پیش تعیینشده تبعیت میکنند و رخداد عناصر آوایی، با کیفیتی خاص و در جایگاههای تعیینشده در ساختار ملودیک گوشه، باعث انتقال و برانگیختن حس و معنای خاص در شنونده و تقویت مضامین شعری میشوند؛ بهطوریکه آواز دشتی در مقایسه با آواز ماهور با استفادهی بیشتر از زیروبمی افتان، حفظ روند زیروبمی در گسترهی هجا، استفاده چشمگیرتر از عنصر سکوت و تمایل به استفاده از سکوتهای طولانیتر، بهره بردن فراوان از کشش واکهای، سرعت پایینتر ملودی گوشهها و درنتیجه وزن و ریتم کندتر گوشهها حس اندوه را به شنونده القاء میکند.
This article examines the relationship between phonetic elements and meaning in Dashti and Mahur Avaz-s (songs) from Abdollah Davami’s Vocal Radif. Its purpose is to identify the effective articulatory phonetic elements and how they are used in the phonetic chain of Avaz-s. Here, we have studied phonetic elements such as pitch, vowel lengthening, rhythm, and elements such as silence and syllable type in each Avaz. The results showed that the phonetic structures of the Guse –s (melodic modes), like phonetic structures of sentences of languages, follow fixed and predetermined patterns, and the occurrence of the phonetic elements, with a certain quality and in the positions determined by the melodic structure of Guse -s, triggered transmitting and stimulating a sense and a meaning in the listener and reinforcing poetry. As, Dashti in comparison with Mahur induces a sense of sadness to the listener by using more falling pitch, maintaining the pitch proceeding in the syllable realm, more dramatic use of silence, the desire to use longer silences, the extensive use of vowel lengthening, the lower speed of its Guse-s and as a result, the slower rhythm of its Guse-s.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان داد که ساختمان آوايي گوشهها، همانند ساختمان آوايي جملهها در زبان، از الگوهايي ثابت و ازپيش تعیینشده تبعيت ميكنند و رخداد عناصر آوايي، با كيفيتي خاص و در جايگاههاي تعیینشده در ساختار ملوديك گوشه، باعث انتقال و برانگيختن حس و معنای خاص در شنونده و تقویت مضامین شعری ميشوند، بهطوریکه آواز دشتی در مقایسه با آواز «ماهور» با استفادۀ بيشتر از زيروبمي افتان، حفظ روند زيروبمي در گسترۀ هجا، استفادۀ چشمگیرتر از عنصر سكوت و تمایل به استفاده از سكوتهاي طولانيتر، بهرهبردن فراوان از كشش واكهاي، سرعت پایینتر ملودی گوشهها، و درنتیجه وزن و ریتم کندتر گوشهها حس اندوه را به شنونده القا میکند.
اين مقاله میکوشد تا باتوجهبه تأکید بر حزين و غمانگيزبودن آواز «دشتی» از سوی اهل موسیقی (خالقی 1385: 144)، طربانگيز و مسرتآوربودن آواز «ماهور» (ميلر 1384: 253؛ فرهت 1386: 146) و با تکیه بر نتایج حاصل از یک پژوهش میدانی انجامشده برروی دانشجویان پسر کوی دانشگاه تهران در سال 1388 درمورد نوع حس منتقلشده به شنونده براثر گوشدادن به دو نمونۀ آواز «دشتی» و «ماهور» که غمانگیزبودن آواز «دشتی» و مفرحبودن «ماهور» را تأیید کرد (عزیزیان 1388: 144)، چگونگی ایفای نقش عناصر آوایی تولیدی مانند زیروبمی، کشش، و سکوت را در انتقال معنا (عواطف و احساسات) در دو نمونۀ آوازِ موردبررسی بکاود و ترکیب هجایی اشعار مناسب برای خواندهشدن در هر آواز و پیرو آن ریتم و سرعت هریک را باتوجهبه عناصر بررسیشده از نظر بگذراند.