چکیده:
نواندیشان دینی در دو قرن اخیر به نقد و پالایش میراث اسلامی پرداختهاند. گستردگی طیف نواندیشان دینی و نقدهای آنان بر سنت اسلامی از موضوعاتی بسیار مهم در مطالعات اندیشۀ اسلامی معاصر است. قرآنیان بهعنوان گروهی از مسلمانان که مدعیاند بر محوریت قرآن بیش از دیگر فرقههای اسلامی تأکید ورزیدهاند، توجه پژوهشگران دینی را به خود جلب کردهاند. ازآنجاکه این گروه داعیۀ مبارزه با خرافات را دارند، بسیاری از باورهای شیعی را بهدلیل تعارض با قرآن باطل و مردود معرفی کردهاند. مهمترین موضوعی که در این جریان نقد شده، امامت اهلبیت است. قرآنیان با تمسک به آیات متعددی از قرآن کوشیدهاند تئوری امامت شیعی را به چالش بکشند و آن را باوری مخالف قرآن معرفی کنند. با بررسی اشکالهای نقضی قرآنیان بر منصوصبودن امامت روشن میشود که هیچیک از آنها نافی وجود نص بر امامت نیست و مستندات آنان با نصوص امامت تضاد و تنافی ندارد.
Religious intellectualism in the last two centuries has criticized and refined the Islamic heritage. The wide range of its members and their critiques of the Islamic tradition is one of the most important issues in the study of contemporary Islamic thought. The Qur’anists, as a group of Muslims who claim to have emphasized the centrality of the Qur'an more than other Islamic groups, has attracted the attention of religious scholars. Since Qur'anists claim to fight against superstition, they have invalidated and rejected many Shia beliefs because they think that they are conflict with the Qur'an. The most important issue that has been criticized in this course is the Imamate of the Ahl al-Bayt. By relying on several verses of the Qur'an, the Qur'anists have tried to challenge the theory of the Shiite Imamate and introduce it as a belief contrary to the Qur'an. By evaluating the Qur'anists’ refutations of the notion of clear appointment of Imams, it becomes clear that none of these arguments can deny this notion and their evidence do not contradict the clear appointment of Imams.
خلاصه ماشینی:
اشکال اول : نامۀ ششم نهج البلاغه و تأیید حکومت شورایی یکی از مهم ترین دستاویزهای قرآنیان برای انکار نص در مسئلۀ امامت ، نامه ای است که امام علی (ع) به معاویه نوشته و در آن به موضوع شورا و سببیت آن برای تعیین خلیفه و حاکم اسلامی اشاره شده است .
. » ازاین رو قلمداران و دیگران چنین گمان کردند که حضرت به صورت جملۀ استینافیه به بیان مسئلۀ شورا پرداخته است ، حال آنکه همان گونه که در متن نصربن مزاحم دیده شد عبارت به صورت تعلیل جملۀ قبل (لانه ) وارد شده است ، نه به صورت جملۀاستینافیه ؛١ ازآنرواست که سیدرضی در تدوین نهج البلاغه ، کلمات و عباراتی را که ازنظر بلاغتی و ادبی مورد اعتنای او نبوده ، حذف می کرده اســت ؛ لذا صدر نامۀ امام نیز توسط سیدرضی حذف شده است (سبحانی ، ۶۵) و نهج البلاغه دقت لازم را برایاستناد در مباحث علمی ندارد.
براساس روش قلمداران شیعۀ امامیه را به مطلبی که از طریق او نیست نمی توان الزام کرد؛ زیرا تنها دو منبع قبل از سیدرضی این سخن را به نقل از حضرت علی (ع) نقل کردند (اسکافی و ابن عقده ) که یکی معتزلی و دیگری زیدی جارودی است و به احتمال قوی نیز سید چنین عبارتی از امام را از کتب این دو نفر اخذ کرده و در نهج البلاغه گنجانده است .