چکیده:
شکلگیری سیستم خودمختار و بعدها فدرال در کردستان عراق محصول تعاملات سیاسی بینالمللی ومبارزات ناسیونالیستی کردها در قالب احزاب سیاسی بوده ست؛ بنابراین، شکلگیری توسعه سیاسی در این منطقه نیز محصول ایندو بعدست. تجربه سه دهه احزاب این اقلیم از حکمرانی، خودمدیریتی، توسعه نهادهای دموکراتیک جدید و تولید چالشهایی برای رشد دموکراسی، بدین معناست که منطقه کردستان مکان پرغنایی برای به آزمون کشیدن رابطه بین احزاب و توسعه سیاسی میباشد. توسعه سیاسی حداقلی در کردستان عراق محصول مبارزات ملیگرایانه این احزاب بوده، اما مسئله بنیادی نیز اینست که فساد سیاسی و اقتصادی هم دستاورد این احزاب بوده است. سوال اصلی پژوهش اینست که در روند توسعه سیاسی اقلیم کردستان، احزاب اصلی چه نقشی در کشاکش موانع و منابع موجود داشتهاند؟ روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده، و به منابع معتبر کتابخانهای در اقلیم کردستان و ایران رجوع و از تکنیک مصاحبه نیز بهره گرفته و با ده نفر از صاحبنظران حوزه احزاب و توسعه سیاسی در دانشگاههای ایران و اقلیم کردستان مصاحبهصورت گرفته است. یافته-های پژوهش نیز بیانگر این واقعیتست که گرچه روند توسعه سیاسی در این اقلیم مستمر، پویا و روزافزون نبوده ولی این اقلیم با حاکمیت همین احزابش در طول سه دهه اخیر در حال حرکت به سمت نوعی دموکراسی حداقلیست.
The formation of an autonomous and later federal system in Iraqi Kurdistan has been the product of international political interactions and Kurdish nationalist struggles in the form of political parties. The experience of three decades of Iraqi Kurdish parties in governing, self-governing, developing new democratic institutions, and generating challenges to the growth of democracy means that the Kurdistan Region is a rich place to test the relationship between political parties and political development. The main question is: In the process of political development of the Kurdistan region, what role did the main parties play in the conflict of existing obstacles and resources? The research method is documentary method. Data included library resources, and interviews with ten experts in the field of political development at universities in Iran and Iraqi Kurdistan. Findings show that although the process of political development in this region has not been continuous, dynamic and increasing, but this region with the rule of its parties over the last three decades is moving towards a kind of minimal democracy.
خلاصه ماشینی:
با شکل گيري حزب دموکرات کردستان عراق (PDK) در سال ١٩٤٦توسط ملامصطفي بارزاني که مهم ترين و بزرگ ترين حزب در کردستان عراق بوده و هست و سپس تشکيل اتحاديه ميهني کردستان (PYK) به رهبري ابراهيم احمد و جلال طالباني و ظهور ملي گرايي در خاورميانه در اواخر قرن نوزدهم ، جنبش ملي گرايانه کردي با علمداري اين احزاب ، شکلي نوين گرفته و دوره اي متناوب از مبارزه ، جنگ ، شکست ، پيروزي ، تعامل و همزيستي با حکومت هاي مستقر در بغداد ازسرگذرانيد جنبش ملي کرد پس از نيم قرن مبارزه ، جنگ و کشته شدن ده ها هزار نيروي نظامي پيشمرگه و نابودي صدها روستا و هزاران متر زمين حاصلخيز و تجربيات تلخ و دهشتناکي همچون انفال با کشته شدن ١٨٢ هزار نفر از مردم کرد و بمباران شيميايي حلبچه با ٥ هزار شهيد توسط رژيم بعث ،اين باردر نتيجه سياست ها و اقدامات غلط و توسعه طلبانه صدام حسين در حمله به کويت و پاسخ قاطع نيروهاي ائتلاف ، وارد مرحله اي نوين از پيروزي و کسب دستاوردهاي رضايت بخشي بود.
در واقع مسأله اين است که دو حزب دموکرات کردستان و اتحاديه ميهني تا زماني که داراي قدرت سياسي نبوده اند، انگاره هاي دمکراسي و توسعه سياسي درون حزبي را در خود پرورش داده اند، اما پس از کسب قدرت سياسي يا تلاش براي کسب آن در اقليم کردستان عراق ،دچار فساد سياسي شده و به هر طريقي به دنبال مشروعيت بخشي سياسي به خودشان بوده اند.